بشریت

لطفا به این آدرس مراجعه کنید : www.naderian.blogsky.com

بشریت

لطفا به این آدرس مراجعه کنید : www.naderian.blogsky.com

قانون اساسی جمهوری فنلاند

اصل 1
جمهوری فنلاند کشوری مستقل است که قانون اساسی آن بر اساس شکل کنونی حکومت و سایر قوانین وضع گردیده است. 
 
اصل 2 
حاکمیت مطلق، از آن مردم است که آن را از طریق نمایندگان منتخب خویش در پارلمان اعمال مینمایند.
 اعمال قوه مقننه از طریق پارلمان و در رابطه با رییس جمهور میباشد.
 اعمال قوه مجریه بر عهده رییس جمهور گذارده شده است، به منظور اداره امور عمومی مملکت علاوه بر رییس جمهور، شورای وزیران نیز که متشکل از نخست وزیر و تعداد لازم از وزراء میباشد تشکیل خواهد گردید.
 اعمال قوه قضاییه به دادگاه‏های مستقل دادگستری واگذار خواهد گردید.
 عالیترین مرجع رسیدگی به دعاوی، دیوان عالی کشور و دیوان عالی عدالت اداری خواهد بود. 
 
اصل 3 
جمهوری فنلاند کشوری غیر قابل تجزیه است و مرزهای آن را نمیتوان تغییر داد مگر با تصویب پارلمان. 
 
اصل 4 
حق تابعیت فنلاند متعلق به کلیه افرادی است که از پدر و مادر فنلاندی و یا از زنان خارجی که به ازدواج شهروندان فنلاندی درآمده‏اند، متولد شده باشند. اتباع خارجه نیز میتوانند با رعایت مقررات و شرایطی که قانون معین خواهد کرد به تابعیت کشور فنلاند درآیند. 
 
اصل 5 
مردم فنلاند در برابر قانون مساوی خواهند بود. 
 
اصل 6 
زندگی، شرف، آزادیهای فردی و حق مالکیت افراد مورد حمایت قانون میباشد.
حق اشتغال کلیه افراد ملت مورد پشتیبانی ویژه دولت میباشد. شرایط پرداخت غرامت کامل به کسانی که از اموال آنان به منظور تأمین رفاه عمومی سلب مالکیت شده است را قانون معین میکند. 
 
اصل 7 
هیچ کس را نمیتوان از حق اقامت در کشور و انتخاب آزادانه محل زندگی و مسافرت از نقطه‏ای به نقطه دیگر محروم نمود، مگر در مواردی که قانون مقرر میدارد. ضوابط مسافرت به خارج از کشور را قانون معین میکند. 
 
اصل 8 
هر کس میتواند به طور انفرادی و یا دسته جمعی به انجام مراسم مذهبی خود بپردازد. مشروط بر این که به حریم قانون و یا اخلاق حسنه تجاوز ننماید، و همچنین همه افراد ملت حق دارند که بر اساس قوانین مربوطه جامعه مذهبی خود را ترک نموده و پیرو مذهب دیگری شوند. 
 
اصل 9 
پیروی یا عدم پیروی از مذهب خاصی به هیچ وجه تغییری در حقوق و وظائف افراد بوجود نخواهد آورد و در موارد مربوط به استخدام مشاغل دولتی و اداری که مربوط به استخدام دولتی و مشاغل اداری میگردد محدودیتهای پیش‏بینی شده قبلی همچنان معتبر خواهد بود، مگر آن که قانون ترتیب دیگری مقرر نماید. 
 
اصل 10 
آزادی بیان، چاپ و نشر عقاید چه به صورت کلام و یا تصویر بدون ایجاد مزاحمت از جانب مقامات کشوری، مورد حمایت قانون است.
تشکیل اجتماعات برای ابراز عقیده در مورد رویدادهای عمومی و یا هر منظور دیگر مشروط بر آن که بر خلاف قانون و یا اخلاق حسنه نباشد آزاد است.
ضوابط آن را قانون معین میکند. 
 
اصل 11 
مسکن اشخاص مصون از تعرض است. شرایط صدور مجوز جهت بازرسی خانه‏ها را قانون معین میکند. 
 
اصل 12 
بازرسی مکاتبات پستی و افشای مخابرات تلگرافی و تلفنی ممنوع است مگر به حکم قانون 
 
اصل 13 
هیچ کس را نمیتوان محاکمه نمود مگر در دادگاهی که صلاحیت قانونی داشته باشد. 
اصل 14 
زبان فنلاندی و سوإدی، زبانهای ملی کشور هستند. مردم حق دارند هنگام مراجعه به دادگاه‏ها و ادارات دولتی به زبان مادری خود تکلم نموده و اسناد و مدارکی را که به این زبان نوشته شده است، مبادله و دریافت نمایند.
دولت موظف است حقوق مردم فنلاندی و سوإدی زبان را مورد حمایت قرار دهند.
دولت موظف است نیازهای فرهنگی و اقتصادی مردم فنلاندی و سوإدی زبان را به طور یکسان برآورده سازد. 
 
اصل 15 
عناوین اشرافی و سایر امتیازات موروثی در کشور، ملغی میباشد. 
 
اصل 16 
اصولی که ناظر به حقوق ملت فنلاند میباشد مانع تصویب قوانین محدودکننده آزادی که الزاما هنگام جنگ، شورش و یا هر موقعیت استثنایی دیگری که در رابطه با اقدامات جمعی کارمندان و قوای نظامی وضع آن ضروری تشخیص داده میشود، نمیباشد. 
 
اصل 17 
سازمان و تشکیلات اداری و نحوه کار پارلمان را قانون پارلمان معین میکند. 
 
اصل 18 
تقدیم لوایح جدید، اصلاح، تفسیر و یا نسخ قوانین جاری در صلاحیت و بر عهده رییس جمهور و پارلمان میباشد.
اعمال قوه مقننه به وسیله رییس جمهور است که آن را با تقدیم لوایح جدید به پارلمان انجام میدهد.
پیش‏نویس لوایح پیشنهادی را شورای وزیران تهیه میکند.
در موارد ضرورت، بر حسب موضوع و ماهیت لوایح پیشنهادی، میتوان با دیوان عالی کشور یا دیوان عالی عدالت و یا هر دوی آنها مشورت نمود.
روش اعمال حق پارلمان به منظور پیشنهاد لوایح برای تصویب را قانون پارلمان معین میکند. 
 
اصل 19 
لوایحی که توسط پارلمان به تصویب رسیده‏ است، جهت توشیح و لازم‏الاجرا شدن به رییس جمهور تقدیم میگردد. وی میتواند در این مورد مطابق قانون از دیوان عالی قضایی یا دیوان عالی اداری و یا از هر دو دیوان نظر مشورتی استعلام نماید.
قانون باید همان طور که به تصویب مجلس رسیده است به استحضار رییس جمهور برسد. چنانچه رییس جمهور قانون مصوب مجلس را امضاء ننماید و مجلس پس از یک بار رأی گیری مجدد، آن قانون را بدون هیچگونه تغییری با اکثریت مطلق آراء نمایندگان به تصویب برساند، آن قانون قابل اجرا خواهد بود. در غیر این صورت آن قانون کان‏لم‏یکن شناخته خواهد شد.
در صورتی که در طول سه ماه پس از این که قانون مصوب مجلس به رییس جمهور ارائه شده و وی آن را امضاء ننموده باشد مردود تلقی میگردد. 
 
اصل 20 
در مقدمه هر قانون باید مشخص شود که متن آن مطابق با آراء نمایندگان مجلس بوده و بر حسب رویه پیش‏بینی شده برای تصویب قوانین به تصویب رسیده و مقررات لازم در این مورد نیز رعایت گردیده است.
قانون مصوب مجلس که به استحضار رییس جمهور رسیده باشد و چه به اجرا گذارده شده باشد باید به امضاء رییس جمهور و تأیید وزیر ذیربط برسد و سپس توسط شورای وزیران در مجموعه قوانین فنلاند منتشر گردید. 
 
اصل 21 
حق صدور فرمان رییس جمهور در رابطه با اجرای قانون را اصل بیست و هشتم تعیین خواهد نمود. رییس جمهور، فرمان اجرای قانون را مطابق با اصل بیست و هشتم صادر مینماید. 
 
اصل 22 
کلیه قوانین و فرامین و همچنین لوایح تقدیمی دولت به پارلمان و پاسخ‏های آنها و توصیه‏ها و سایر مدارک و مکتوبات پارلمان که برای دولت ارسال میگردد باید به زبانهای سوإدی و فنلاندی نوشته شود. 
 
اصل 23 
رییس جمهور توسط مردم برای یک دوره شش ساله انتخاب میگردد.
این انتخاب توسط سیصد نفر رأی‏دهنده انجام میشود.
در گزینش این افراد همان روش اخذ آراء که به موجب قوانین فعلی انتخابات پارلمان با در نظر گرفتن شایستگی رأی‏دهندگان در حال حاضر برای انتخاب نمایندگان مجلس اعمال میگردد، رعایت خواهد شد.
گزینش انتخاب‏کنندگان در پانزدهم و شانزدهم ماه ژانویه انجام خواهد شد و یک ماه بعد یعنی در پانزدهم ماه فوریه، این تعداد در یک گردهم‏آیی که به ریاست نخست‏وزیر برگزار خواهد شد با رأی مخفی رییس جمهور را انتخاب خواهند کرد.
هر گاه کاندیدایی موفق به کسب نیمی از آراء گردد، برنده اعلام خواهد شد در غیر این صورت بلافاصله، دوباره رأی گیری خواهد شد.
هر گاه در نوبت دوم نیز کاندیدایی موفق به کسب اکثریت مطلق آراء نگردد یک رأی گیری دیگر میان دو کاندیدایی که بالاترین تعداد آراء را در دومین رأی گیری کسب کرده‏اند، انجام خواهد شد و در صورت تساوی آراء برنده به قید قرعه انتخاب خواهد شد. هر گاه یک نماینده مجلس به عنوان رییس جمهور انتخاب شود، وکالت‏نامه او به عنوان نماینده مجلس، باطل خواهد شد. در مورد کارمندانی که به عنوان رییس جمهور انتخاب میشوند فرض بر این است که از شغل اولیه خود استعفا نموده‏اند.
در صورتی که روزهای تعیین شده در این اصل و یا اصول دیگر این قانون اساسی مصادف با روز یکشنبه و یا تعطیل عمومی شود گزینش انتخاب‏کنندگان در نزدیکترین روز غیر تعطیل بعد از آن انجام خواهد شد. 
 
اصل 24 
رییس جمهور در روز اول ماه مارس پس از انتخابات عهده‏دار انجام وظائف مربوطه خواهد شد و در همان روز در پیشگاه پارلمان به ترتیب زیر سوگند یاد میکند:
 "من (نام و نام خانوادگی) به عنوان رییس جمهور منتخب مردم فنلاند سوگند یاد میکنم که صادقانه از قانون اساسی و سایر قوانین کشور پیروی نموده و در راه تأمین رفاه و سعادت مردم فنلاند نهایت کوشش خود را به عمل آورم".
 
اصل 25 
در صورتی که رییس جمهور، قادر به انجام وظائف خود نباشد نخست وزیر به طور موقت جانشین وی خواهد شد و اگر او نیز معذور از انجام وظائف خود باشد در این صورت وزیری که به موجب اصل سی و نهم مشاور نخست وزیر میباشد به انجام امور محوله خواهد پرداخت.
در صورت عدم توانایی رییس جمهور، در اسرع وقت رییس جمهور جدیدی انتخاب خواهد شد. در صورتی که نخست‏ وزیر و یا وزیری که به جای رییس جمهور انجام وظیفه میکند نماینده پارلمان هم باشد، در طول مدت جانشینی از انجام امور مربوطه به نمایندگی پارلمان معاف خواهد بود. 
 
اصل 26 
رییس جمهور در قبال انجام وظائف خود مقرری سالیانه‏ای که قانون میزان آن را تعیین خواهد نمود، دریافت مینماید. این مبلغ در طول خدمت او افزایش و یا کاهش نخواهد یافت. 
 
اصل 27 
 
رییس جمهور میتواند پارلمان را به اجلاس فوق‏العاده فراخواند و فرمان انتخابات داخلی پارلمان را صادر نماید و جلسات قانونگذاری را افتتاح و یا ختم آنها را اعلام نماید. همچنین وی میتواند پارلمان را منحل نموده و فرمان انتخابات جدید را صادر نماید. 
 
اصل 28 
رییس جمهور حق صدور فرامینی که سابقا توسط قوانین اداری تنظیم میکرده است را به جز در مواردی که قانون اساسی به طریق دیگری مقرر نموده و یا در مواردی که حق صدور فرمان به شورای وزیران اختصاص یافته است را خواهد داشت.
همچنین صدور فرامینی که ناظر به اجرای قوانین، اداره امور املاک و اموال دولتی و اعمال خدمات اداری و موُسسات دولتی خواهند بود نیز بر عهده رییس جمهور است، مواردی که ناظر به تغییر قوانین میباشد از قاعده فوق مستثنی میباشد.
موارد مشروحه در بند دوم اصل بیستم که ناظر به رویه صدور و انتشار و قوانین میباشد در مورد این فرامین نیز لازم‏الاجرا است. 
 
اصل 29 
رییس جمهور میتواند در موارد خاص و پس از کسب نظر دیوان عالی کشور، مجرمین را عفو نماید و یا اجرای مجازاتها را به صورت تعلیق درآورده و یا در مجازات مجرمین تخفیف قاإل شود.
در مورد عفو عضوی از شورای وزیران و یا وزیر دادگستری باید قوانین و شرایط موجود رعایت شود. عفو عمومی فقط به موجب قانون خاص امکان‏پذیر است.
رییس جمهور میتواند در صورتی که موارد عفو و بخشودگی در قانون پیش‏بینی شده باشد از آن استفاده نماید. 
 
اصل 30 
فرماندهی کل نیروهای مسلح نیز با رییس جمهور است. وی میتواند به هنگام جنگ اختیارات خود را به فرد دیگری واگذار نماید. 
 
اصل 31 
رییس جمهور میتواند تابعیت فنلاند را به اتباع سایر ملل اعطا نموده و از اتباع فنلاند سلب تابعیت نماید. 
 
اصل 32 
نظارت بر نحوه اداره امور کشور بر عهده رییس جمهور است. بدین لحاظ وی میتواند اطلاعات لازم را از سران وزارتخانه‏ها و یا موُسسات دولتی کسب نموده و در صورت لزوم اقدام به صدور حکم بازرسی نماید. 
 
اصل 33 
رییس جمهور، مسئولیت نظارت بر روابط دیپلماتیک فنلاند با کشورهای خارجی را به عهده دارد. در صورتی که معاهداتی که رییس جمهور با کشورهای خارجی منعقد مینماید حاوی مطالبی باشد که اخذ تصمیم در مورد آنها در حوزه صلاحیت قوه مقننه بوده و به موجب قانون اساسی نیاز به کسب رضایت مجلس دارد باید جهت تصویب، آنها را در پارلمان مطرح نماید.
اعلان جنگ و صلح پس از تصویب مجلس با رییس جمهور است، کلیه مکاتبات با کشورهای خارجی و نمایندگان دیپلماتیک فنلاندی مقیم خارج از کشور باید از طریق وزیری که انجام امور مربوط به روابط خارجی در حوزه صلاحیت وزارتخانه او قرار دارد، صورت گیرد. 
 
اصل 34 
رییس جمهور، در جلسه شورای وزیران و بر اساس گزارش وزیری که مسائل مطروحه در حوزه صلاحیت وزارتخانه او قرار دارد، تصمیمات لازم را اتخاذ میکند. تصمیمات متخذه زمانی دارای اعتبار قانونی میگردد که به امضای مشترک رییس جمهور و وزیری که تصمیم بر اساس گزارش او اخذ گردیده است، برسد. این قاعده شامل مواردی که در اصول سی و دوم و چهل و هفتم به آنها اشاره گردیده است، نمیشود.
هر گاه کلیه اعضای شورای وزیران مشمول تصمیم رییس جمهور گردند، باید تصمیم متخذه را علاوه بر خود او، گزارشگر اختصاصی(*) شورا نیز امضاء نماید.
( پاورقی*: کارمند دولتی که درباره موضوعات مربوط، به شورا گزارش میدهد. )
مقررات ویژه راجع به چگونگی اداره امور مربوط به فرماندهی نظامی و یا انتصابات ارتش و همچنین امضای متقابل تصمیمات رییس جمهور را قانون معین میکند. شخص دیگری که با رییس جمهور مشترکا تصمیمات متخذه را امضاء مینماید، مسئول صحت و درستی سندی که آن را رییس جمهور تهیه نموده است نیز میباشد. 
 
 
 
اصل 35 
در صورتی که وزیری متوجه شود که تصمیم متخذه توسط رییس جمهور بر خلاف قانون است، باید نظر خود را در شورای وزیران مطرح نماید تا طبق اصل چهل و پنجم عمل شود. در صورتی که تصمیمی بر خلاف قانون اساسی توسط رییس جمهور اتخاذ شود وزیر مربوطه باید از امضای آن خودداری نماید. 
 
اصل 36 
اعضاء شورای وزیران باید از میان افراد فنلاندی‏الاصل که معروف به شرافت و لیاقت هستند انتخاب گردیده و نیز باید موفق به کسب رأی اعتماد از پارلمان گردند.
وزیر دادگستری و حداقل یک وزیر دیگر باید دارای تحصیلات حقوقی باشند. 
 
اصل 37 
یکی از اعضاء شورای وزیران، وزیر دادگستری خواهد بود که باید در علم حقوق احاطه کامل داشته باشد. برای وی معاونی نیز انتخاب میگردد که او را در انجام امور یاری نماید که در صورت لزوم نیز به جای وزیر، انجام وظیفه خواهد نمود. 
 
اصل 38 
شورای وزیران به منظور اداره امور مملکت دارای تعدادی کافی وزیر خواهد بود. هر وزارتخانه توسط یک وزیر اداره میشود. تعداد وزراء و حدود صلاحیت و وظائف آنها را قانون معین میکند ولی جزییات وظائف محوله به هر یک از وزراء و تقسیم کار در میان آنها و سازمان و تشکیلات اداری شورای وزیران به موجب تصویب‏نامه، تعیین میگردد. 
 
اصل 39 
اشورای وزیران به ریاست نخست‏وزیر تشکیل میشود و در صورتی که نخست وزیر قادر به شرکت در جلسات شورا نباشد، شخصی که توسط رییس جمهور به قائم مقامی او برگزیده شده باشد، عهده‏دار انجام وظائف نخست وزیر خواهد شد و در صورتی که شخص اخیر هم قادر به شرکت در جلسات شورا نباشد، عالیرتبه‏ترین وزیری که در شورا حاضر میباشد ریاست آن را به عهده خواهد گرفت.
هنگامی که رییس جمهور در جلسات حضور مییابد ریاست جلسات به عهده او خواهد بود. هر گاه به موجب اصل بیست و پنجم، نخست وزیر یا وزیر دیگری جانشین رییس جمهور را به عهده بگیرد، از انجام وظائف معمولی خود به عنوان وزیر معاف خواهد بود. 
 
اصل 40 
به جز تصمیم‏گیری درباره موضوعاتی که به علت ماهیت خاص خود طی حکمی بر عهده وزیر مربوطه گذاشته میشود تا به عنوان عالیرتبه‏ترین عضو وزارتخانه اقدام لازم را در مورد آن معمول دارد سایر امور محوله به شورای وزیران، در جلسات عمومی مورد بررسی و اتخاذ تصمیم قرار میگیرند. 
 
اصل 41 
شورای وزیران نسبت به اجرای تصمیمات رییس جمهور اقدام نموده و درباره موضوعاتی که طبق قانون در حوزه صلاحیت آن قرار دارد و همچنین رسیدگی به سایر مسائل دولتی و اداری که در قانون اساسی و قوانین عادی، فرامین و یا تصویب‏نامه‏های دیگری بر عهده رییس جمهور و وزراء به عنوان عالیرتبه‏ترین عضو یک وزارتخانه و مقامات دون‏پایه دیگری قرار داده نشده است رسیدگی و تصمیمات مقتضی اتخاذ مینماید. حدود و مواردی که به موجب آن اداره امور قوه قضاییه، دانشگاه هلسینکی و نیروهای مسلح را خارج از حیطه صلاحیت شورای وزیران قرار میدهد به موجب قانون معین میگردد. 
 
اصل 42 
در صورت بروز تردید در صلاحیت شورای وزیران به هنگام رسیدگی به مسإله‏ای خاص، اتخاذ تصمیم در مورد تأیید صلاحیت این شورا، بر عهده رییس جمهور میباشد. 
 
اصل 43 
اعضای شورای وزیران در رابطه با نحوه اداره امور مملکت در برابر پارلمان، مسئول میباشند. هر یک از اعضای شورای وزیران در قبال تصمیمی که در اتخاذ آن شرکت داشته است مسئول است مگر آن که دلایل مخالف خود را با تصمیم متخذه صریحا در صورتجلسه قید نموده باشد. 
 
اصل 44 
کلیه موضوعاتی که در شورای وزیران مطرح میگردد باید توسط وزیری که رسیدگی به آن موضوع در صلاحیت او قرار دارد تهیه و در شورا مطرح گردیده باشد. هر وزارتخانه در محدوده اختیارات خود، اقدامات لازم جهت نظارت بر حسن اجرای قوانین، فرمانها و تصویب‏نامه‏های شورای وزیران را معمول خواهد داشت. 
 
اصل 45 
هر گاه شورای وزیران تصمیم متخذه توسط رییس جمهور که برای اجراء به آن شورا ارسال گردیده است را مغایر قانون تشخیص دهد پس از استماع نظرات وزیر دادگستری از رییس جمهور درخواست میکند که یا پیشنهاد خود را پس بگیرد و یا آن را اصلاح نماید و در صورتی که رییس جمهور همچنان به اجرای تصمیم فوق بدون هیچگونه تغییری اصرار داشته باشد شورا باید غیر قابل اجرا بودن نظریه فوق را اعلام نماید. 
 
اصل 46 
وزیر دادگستری باید مراقبت نماید که اولیاء امور و مقامات دولتی از قوانین و مقررات به نحوی پیروی نموده و وظائف خود را به طریقی انجام دهند که به حقوق هیچکس تجاوز نگردد. وزیر دادگستری موظف است که به عنوان دادستان کل در دیوان عالی عدالت اداری شرکت کرده و از حقوق دولت دفاع نماید و در صورتی که لازم باشد در دادگاه‏های دیگری محاکماتی برقرار نماید و یا دستور انجام آنها را بدهد و در مقام خود به عنوان دادستان کل کشور بر کار کلیه دادستانهای عمومی نظارت نماید و آنان نیز موظف به پیروی از دستورات وی میباشند.
وزیر دادگستری میتواند در جلسات شورای وزیران و سایر دوایر دولتی و یا محاکمات شرکت نماید و به صورت جلسات مجامع فوق و سایر محافل دولتی دسترسی یابد. 
 
اصل 47 
هر گاه در اجرای وظائف محوله، شورای وزیران و یا هر یک از اعضای آن از قانون تخطی نمایند وزیر دادگستری موظف است که موضوع را بررسی نموده و موارد تخطی از قانون را بیان نماید. هر گاه اظهارات وزیر دادگستری مورد عنایت قرار نگرفت، وی میتواند دستور ثبت و ضبط آنها در صورت مذاکرات را بدهد. وزیر دادگستری میتواند رییس جمهور را در مورد موضوع مورد اختلاف ارشاد نماید.
هر گاه غیر قانونی بودن موضوع، به حدی باشد که مستلزم محاکمه عضوی از اعضاء شورای وزیران به طوری که در اصل 59 به آن اشاره گردیده است، باشد و رییس جمهور نیز دستور چنین محاکمه‏ای را بدهد، در این صورت رسیدگی توسط وزیر دادگستری انجام خواهد گرفت. چنانچه رییس جمهور انجام چنین محاکمه‏ای را لازم نبیند وزیر دادگستری مجاز است که موضوع را به پارلمان گزارش دهد.
در صورتی که رییس جمهور ضمن تقدیم کیفرخواستی نسبت به محاکمه وزیر دادگستری تصمیم بگیرد در این صورت رسیدگی به این موضوع توسط شخصی که رییس جمهور برای انجام این منظور انتخاب مینماید انجام خواهد شد.
هر گاه رییس جمهور، در انجام وظائف محوله مرتکب اعمال غیر قانونی گردد، وزیر دادگستری طبق رویه‏ای که فوقا به آن اشاره گردید اقدام خواهد نمود.
هر گاه رییس جمهور از سوی وزیر دادگستری و یا شورای وزیران، متهم به جرم خیانت به کشور و یا خیانت دیگری شود، مراتب باید به پارلمان گزارش داده شود و اگر پارلمان با اکثریت سه چهارم آراء تصمیم گرفت که رییس جمهور را تحت تعقیب قرار دهد، در این صورت وزیر دادگستری او را در دیوان عالی کشور محاکمه خواهد کرد و در این اثناء رییس جمهور از انجام وظائف رسمی خود، معاف خواهد بود. جز در موارد مذکور رییس جمهور را نمیتوان به خاطر اعمال اداریش تحت تعقیب قرار داد. 
 
اصل 48 
وزیر دادگستری باید همه ساله در مورد اقدامات انجام شده و نظریاتی که در مورد رعایت قانون دارد گزارش به رییس جمهور و مجلس تقدیم نماید و در صورتی که رییس جمهور یا پارلمان تقاضا نماید وزیر دادگستری اطلاعات خود را در اختیار آنها قرار داده و راهنمایی‏های لازم را نسبت به آنها مبذول خواهد داشت. 
 
اصل 49 
رییس پارلمان برای یک دوره چهارساله و طبق آیین‏نامه داخلی آن انتخاب میگردد. رییس پارلمان باید فردی کاملا آگاه و مسلط به امور حقوقی باشد. او به منزله نماینده قضایی پارلمان محسوب میگردد.
نماینده قضایی با رعایت دستوراتی که از سوی پارلمان به او داده میشود بر اجرای قانون در داگاه‏ها و سایر مراجع نظارت خواهد کرد.
همزمان با انتخاب نماینده قضایی و برای همان مدت و طبق رویه‏ای که فوقا به آن اشاره گردید قائم‏مقامی نیز برای او انتخاب میگردد تا در صورت معذوریت نماینده قضایی از انجام وظائف محوله، به جای او خدمت نماید. نماینده قضایی پارلمان نیز مانند وزیر دادگستری حق شرکت در جلسات شورای وزیران، محاکمات دادگستری، دوایر دولتی را خواهد داشت. وی همچنین حق دسترسی به متن مذاکرات شورای وزیران و صورت جلسه محاکمات را داشته و طبق اختیاراتی که قانون به او تفویض نموده خطاکاران و مقصرین را محاکمه نموده و یا ترتیب محاکمه آنها را میدهد.
نماینده قضایی ضمن گزارش سالیانه‏ای که به پارلمان تقدیم میکند نظرات خود را راجع به رعایت و یا عدم رعایت قانون توسط قوه مقننه در طول یک سال بیان خواهد کرد. 
 
 
 
اصل 50 
تقسیمات کشوری فنلاند برای اداره امور کشور به صورت استانداری فرمانداری و بخشداری میباشد. هر گونه تغییر در تعداد استانها به موجب قانون صورت خواهد گرفت. تغییرات دیگر در مورد تقسیمات اداری توسط شورای وزیران انجام میگیرد مگر آن که قانون ترتیب دیگری مقرر نماید. در تغییر مرزهای مناطق اداری کشور تا آنجا که اوضاع میسر است باید در هر منطقه تنها افرادی که منحصرا به یکی از زبانهای فنلاندی و یا سوإدی صحبت مینمایند زندگی کنند و یا این که حتی‏المقدور اقلیت زبانی در هر منطقه به حداقل ممکن رسانده شود.
 
اصل 51 
اداره امور هر استان به عهده یک استاندار میباشد.
بخش‏ها طبق قانون خودمختاری اداره خواهند شد.
روش و حدود تسری خودمختاری به نواحی بزرگتر از بخش‏ها را قانون معین میکند. در مورد تعیین حدود این قبیل مناطق مقررات مذکور در اصل پنجاهم لازم‏الاجرا خواهد بود. 
 
اصل 52 
دوایر دولتی موجود و یا آن شعبی که منبعد برای ادارات دولتی بوجود میآیند تابع مقررات خاصی خواهند بود. 
 
اصل 53 
دیوان عالی کشور عالیترین مرجع فرجام‏خواهی میباشد. این دیوان همچنین بر اجرای عدالت توسط قضات، نظارت عالیه خواهد داشت. 
 
اصل 54 
دیوان عالی کشور از یک رییس و تعداد کافی مستشار قضایی تشکیل می‏شود. حدود اختیارات و نحوه عمل دیوان عالی کشور را وزارتخانه‏ای که رسیدگی به امور دادگستری در صلاحیت آن میباشد تعیین میکند.
سرپرست وزارتخانه مذکور به منظور مشورت راجع به امور مربوطه در دیوان عالی کشور حضور مییابد. اخذ تصمیم درباره بعضی از موارد به طور معمول توسط پنج تن از مستشاران به عمل میآید مگر آن که رسیدگی به بعضی از امور دیگر به استفاده از تعداد کمتر و یا بیشتر مستشار نیاز داشته باشد. 
 
اصل 55 
سازمان اداری دادگاه‏های عمومی و مراجع فرجامی را قانون معین میکند. 
 
اصل 56 
دیوان عدالت اداری جز در چند مورد آخرین مراجع فرجام‏خواهی از قوانین اداری است. این دیوان همچنین بر اجرای عدالت اداری توسط مقامات مسئول نظارت مینماید. 
 
اصل 57 
دیوان عالی عدالت اداری از یک رییس و تعداد کافی مستشار تشکیل میگردد.
مفاد اصل پنجاه و سوم در مورد حداقل تعداد لازم مستشاران دیوان عالی کشور که با حضور آنها جلسه رسیدگی رسمیت مییابد در مورد دیوان عالی عدالت اداری نیز لازم‏الاجرا است. 
 
اصل 58 
هر گاه دیوان عالی عدالت و دیوان عالی کشور اصلاح و یا تغییر قانون یا تصویب‏نامه‏ای را لازم بدانند، مراتب را طی درخواستی برای رییس جمهور ارسال میدارند. 
 
 
اصل 59 
هر گاه وزیر دادگستری و یا عضوی از اعضاء شورای دولتی و یا دیوان عالی عدات اداری و یا دیوان عالی کشور به خاطر انجام عملی غیر قانونی تحت تعقیب قرار گیرند موضوع، در دادگاه ویژهای تحت عنوان "دادگاه ویژه استیضاح" که به موجب قانون خاصی تشکیل میشود، تحت بررسی قرار میگیرد.
هر گاه به موجب تصمیم پارلمان یکی از افراد فوق‏الذکر تحت تعقیب قرار گیرند، نماینده قضایی پارلمان به عنوان دادستان انجام وظیفه خواهد کرد. 
 
اصل 60 
علاوه بر موارد مذکور در اصل پنجاه و نهم، دادگاه‏های ویژه دیگری نیز به موجب قانون بوجود خواهند آمد. تشکیل محاکم استثنایی ممنوع میباشد. 
 
اصل 61 
مالیاتها که شامل عوارض گمرکی نیز میگردند به موجب قانون، برای یک دوره محدود و یا نامحدود وضع میشوند.
این رویه همچنین در مورد الغاء و یا تغییر مالیاتهایی که سابقا به منظور تأمین مخارج عمومی وضع گردیده‏اند نیز لازم‏الاجرا است.
به استثنای موارد مشروحه در بند یک اصل شصت و نهم مالیاتهایی که برای مدت محدودی وضع گردیده‏اند، پس از گذشت مدت مقرر، دیگر دریافت نمیگردند. 
 
اصل 62 
اصول کلی در رابطه با عوارضی که باید به مناسبت استفاده از خدمات عمومی که توسط مأمورین دولتی انجام میشود و مدارکی که توسط آنها صادر میگردد و همچنین عوارضی که باید به مناسبت استفاده از خدمات پستی، راه‏آهن، کانالها، بیمارستانها، مدارس و سایر موُسسات عمومی متعلق به دولت پرداخت شود، به موجب قانون تعیین میشود. 
 
اصل 63 
تجارت دولتی و بهره‏برداری از دارایی‏ها و اموال دولتی که دارای عواید میباشد مطابق قوانین موجود خواهد بود. 
 
اصل 64 
انجام استقراضهای دولتی باید با تصویب پارلمان باشد. 
 
اصل 65 
اصول حاکم بر تنظیم بودجه وزارتخانه‏ها، موُسسات دولتی و همچنین اصلاح یا ابطال اصول قبلی و مسائل مربوط به حق بازنشستگی را قانون معین میکند.
تأسیس ادارات و وزارتخانه‏های جدید فقط در محدوده مجاز بودجه سالیانه انجام خواهد شد.
به جز مبالغی که برای منظورهای فوق در بودجه سالیانه اختصاص پیدا کرده و به تصویب پارلمان رسیده‏اند هیچگونه حق بازنشستگی و یا اعانه دیگری پرداخت نخواهد شد. 
 
اصل 66 
لایحه بودجه سالیانه که در آن درآمد و هزینه‏های سال مالی بعد نیز منظور میگردد به همان ترتیبی که در مورد سایر قوانین اجرا میگردد، به تصویب پارلمان رسیده و اعلان و منتشر خواهد شد.
جهت حذف اعتباراتی که قبلا در بودجه سالیانه پیش بینی‏شده است ولی در زمان اجرای بودجه، برای مصرف آن محلی وجود ندارد مقررات خاصی معین میگردد. 
 
اصل 67 
مالیاتها و درآمدهایی را که مطابق قانون و تصویبنامه‏های سال قبل از تصویب قانون بودجه دریافت آنها اجباری اعلام گردیده است را نمیتوان از بودجه آن سال حذف نمود. 
 
اصل 68 
سود و بهره سالیانه‏ای که به استقراضات دولتی و سایر مخارج تعلق گرفته و پرداخت آن مطابق با مقررات حاکم در سال مالی بعد انجام میگیرد را باید بدون کسورات در بودجه منظور نمود. بودجه باید شامل اعتباراتی باشد که بتواند هزینه‏هایی که بر اساس قوانین و یا تصویب‏نامه‏ها در بودجه پیش‏ بینی‏شده ولی به عنوان یک رقم مخصوص در آن منظور نگردیده است را تأمین نماید. همچنین بودجه شامل مبالغی است که باید به منظور هزینه‏های غیر قابل پیش بینی در اختیار دولت قرار گیرد.
برای هر سال مالی باید سایر اقلام منظور شده در بودجه مورد بررسی و تصویب پارلمان قرار گیرد.
برداشت‏های اختصاصی که با موافقت و تصویب پارلمان انجام میگیرد، تحت عنوان "مجاز" در بودجه منظور خواهد شد.
در بودجه باید برای مخارج پیش بینی‏شده اعتبار کافی در نظر گرفته شود. 
 
اصل 69 
هر گاه پارلمان لایحه بودجه‏ای که قبل از شروع سال تقدیم شده است را به تصویب نرساند، هزینه‏های مذکور در بند یک اصل شصت و هشتم پرداخت خواهند شد هر چند که دولت لایحه بودجه را دو ماه قبل از اختتام دوره پارلمان تقدیم نموده باشد. اعتبارات لازم برای این منظور موقتا کمافیالسابق دریافت خواهد شد.
اگر اصلاح بودجه مصوب، به طور کامل لازم باشد در این صورت لایحه متمم بودجه به پارلمان تقدیم میشود. 
 
اصل 70 
برداشت‏های اختصاصی از یک سال مالی تجاوز نکرده و نیز از یک سال مالی به سال مالی دیگری انتقال داده نمیشوند مگر آن که برای آنها در بودجه اعتباری پیش‏بینی شده باشد.
برداشتهای اختصاصی را نمیتوان از قسمتی از بودجه که پارلمان نسبت به آن جداگانه رأی داده است به قسمت دیگری از بودجه منتقل نمود.
هر کس حق دارد دولت را درباره بدهی‏هایش به صورت جدا و مستقل از بودجه مورد سوال قرار دهد. 
 
اصل 71 
به منظور بررسی حسابها و ترازنامه‏هایی که توسط خزانه‏داری تنظیم شده است، اداره حسابرسی (دیوان محاسبات) تأسیس خواهد گردید. دیوان محاسبات باید نسبت به قانونی بودن و صحت ارقام و اعداد مندرج در صورتحساب‏ها و رسیدها و هزینه‏هایی که بودجه بر اساس آنها تنظیم گردیده است اعتماد و اطمینان لازم را حاصل نماید.
بدین منظور، در هر دوره قانونگذاری، پارلمان جهت رسیدگی به امر حسابرسی به انتصاب پنج حسابرس در دیوان محاسبات اقدام مینماید. این حسابرسان بر تنظیم بودجه سالیانه و امور مربوط به خزانه‏داری کل و اداره امور آن نظارت خواهند نمود. این حسابرسان که تابع دستورات پارلمان میباشند، میتوانند کلیه اطلاعات و مدارک لازم را از مقامات صلاحیتدار کسب نمایند.
 این عده توسط اکثریت نسبی آراء نمایندگان عضو هیأت انتخاب‏کنندگان(*) پارلمان، انتخاب میگردند.
( پاورقی*: آن عده از نمایندگان پارلمان که به علت اطمینانی که نسبت به آنها وجود دارد، انتخاب اعضای کمیته‏های مختلف مجلس به آنها واگذار گردیده است. ) 
 
اصل 72 
مقررات راجع به پول رایج فنلاند را قانون معین میکند. 
 
اصل 73 
بانک مرکزی فنلاند زیر نظر پارلمان قراردارد و اداره امور آن به عهده هیأتی از معتمدان میباشد که اعضای آن توسط پارلمان انتخاب خواهند شد. مقررات مربوط به اداره بانک فنلاند به موجب قانونی که مطابق رویه معمول سایر قوانین، در پارلمان به تصویب میرسد، تعیین خواهد شد.
پارلمان، نحوه مصرف منافع حاصله از بانک در جهت نیازمندی‏های دولت را معین میکند. 
 
اصل 74 
درآمدهای ناشی از املاک دولتی، مالیاتها و سایر منابع درآمد دولت، قابل واگذاری و رهن نمیباشد مگر به موجب قانون.
معذالک کسانی که املاک را اجاره مینمایند، میتوانند اموال مذکور را به عنوان ملک طلق، طبق مقررات مخصوص خریداری نمایند. 
 
اصل 75 
هر یک از افراد ملت موظفند در دفاع از کشور و یا کمک به آن به نحوی که قانون مقرر مینماید، شرکت کنند.
در صورت تمایل شخصی افراد و موجود بودن امکانات، هر یک از مشمولین می‏توانند در آن واحد نظامی که بتوانند به زبان مادری خود (فنلاندی و یا سوإدی) صحبت نمایند، خدمت نموده و آموزش‏های لازم را کسب نمایند. 
 
اصل 76 
در صورتی که بسیج نیروهای مسلح لازم تشخیص داده شود، رییس جمهور از طریق شورای وزیران دستوری در این خصوص صادر خواهد نمود. پس از صدور این دستور، شورا، اقداماتی را جهت تأمین اعتبارات لازم فراهم نموده و سپس آن را برای تصویب به پارلمان تسلیم مینماید. در صورت تعطیل بودن پارلمان، شورا میتواند آن را جهت تشکیل جلسه فرا خواند. 
 
اصل 77 
دانشگاه هلسینکی حق استقلال خود را حفظ خواهد کرد. مقررات جدید در مورد نحوه اداره و تشکیلات دانشگاه را قانون معین میکند. جزییات امور مربوط به دانشگاه، پس از مشورت با هیأت امناء دانشگاه بر اساس تصویب‏نامه‏ای که بعدا به تصویب میرسد، مشخص خواهد شد. 
 
اصل 78 
دولت در جهت اعتلای تحصیلات عالیه در رشته‏های فنی، کشاورزی بازرگانی و سایر علوم کاربردی و هنرهای زیبا از طریق کمک به حفظ مدارس سابق و تأسیس مراکز آموزش جدید کوشش به عمل خواهد آورد و در صورتی که رشته‏های فوق در دانشگاه تدریس نگردند، از طریق اعطای وام به موُسسات خصوصی به ایجاد رشته‏های فوق مساعدت خواهد نمود. 
 
اصل 79 
دولت در صورت لزوم و با بودجه خود تحصیلات ابتدایی و متوسطه را از طریق کمک به مدارس اداره خواهد نمود. اصول و تشکیلات اداری مدارس دولتی را قانون معین میکند. 
 
اصل 80 
"سازمان و تشکیلات اداری تحصیلات ابتدایی"
دولت و مقامات محلی در حمایت از مدارس موظف میباشند. چگونگی این حمایت و همچنین برقراری آموزش اجباری را قانون معین میکند. آموزش در مدارس ابتدایی برای همه رایگان خواهد بود. 
 
اصل 81 
دولت، موُسسات فعلی آموزشی را حفظ کرده و در صورت لزوم در خصوص تأسیس موُسسات آموزشی برای تعلیم در رشته‏های فنی، بازرگانی، ناوبری، هنرهای زیبا، کشاورزی و شعب وابسته به آن مساعدت‏های لازم را به عمل میآورد. 
 
اصل 82 
نحوه تأسیس مدارس و یا سایر موُسسات خصوصی آموزشی و سازمان اداری آنها را قانون معین میکند. دولت، بر آموزش افراد در منازل نظارتی نخواهد داشت. 
 
اصل 83 
تشکیلات و طرز اداره کلیسای انجیلی - لوتری را قانون معین میکند. سایر جوامع موجود مذهبی از قوانین فعلی و یا قوانینی که در آینده درباره آنان وضع خواهد شد پیروی خواهند نمود.
تأسیس جوامع جدید مذهبی با رعایت قانون مربوطه، خواهد بود. 
 
اصل 84 
استخدام اتباع غیر فنلاندی در ادارات دولتی ممنوع است. مگر آن که قانون ترتیب دیگری را مقرر نماید.
جهت تصدی امور فنی، تدریس در دانشگاه و موُسسات آموزشی مشابه آموزش زبانهای خارجی در مدارس مترجمین ادارات دولتی، کنسولهای افتخاری، منشی‏گری و سایر مشاغل فنی در سرکنسولگریها و سفارتخانه‏ها میتوان از میان اتباع سایر کشورها استخدام نمود. 
 
اصل 85 
آزمون جهت گزینش در بخش دولتی جز در موارد استثنایی که قانون خاصی وجود دارد، به موجب تصویب‏نامه و یا فرمان انجام میگیرد.
شورای وزیران میتواند بعضی از افراد را به دلایل خاص از داشتن شرایط استخدامی معاف نماید. معذالک این معافیت شامل استخدام مقامات قضایی نمیگردد. 
 
اصل 86 
اصول کلی حاکم بر استخدام دولتی عبارت خواهند بود از: داشتن لیاقت و فضاإل مثبته مدنی و تقوی. 
 
اصل 87 
افراد زیر توسط رییس جمهور منصوب میشوند:
 1 - وزیر دادگستری و معاون او
 2 - اسقف اعظم، اسقف‏ها و روُسای دانشگاه‏ها.
 3 - روُسای دیوان عالی کشور، دیوان عالی عدالت، اعضاء و رییس دادگاه استیناف پس از پیشنهاد و معرفی دیوان عالی کشور، دیوان عالی عدالت اداری پس از پیشنهاد و معرفی آن دیوان.
 4 - اعضای دادگاه استیناف و استادان دانشگاه و انستیتو تکنولوژی
 5 - روُسای دفاتر مرکزی امور اداری و استانداران پس از پیشنهاد و معرفی شورای وزیران و دفتر مرکزی امور اداری
 6 - کارمندان دبیرخانه دفتر ریاست جمهوری و گزارشگران شورای وزیران دیوان عالی کشور و دیوان عالی عدالت اداری پس از توجیه و پیشنهاد مقامات صلاحیتدار
 7 - وزرای مختار و کنسولها پس از پیشنهاد و معرفی شورای وزیران
 
اصل 88 
قضات دادگاه‏های استان و شهرداران و روُسای دادگاه‏های تقسیم اراضی را دیوان عالی کشور انتخاب میکند.
به موجب مقررات مخصوص انتصاب به پاره‏ای از مشاغل به ترتیب زیر انجام میشود:
 1 - قضات دادگاه‏ها توسط دیوان عالی عدالت کشور منصوب میشوند.
قضات دادگاه‏های پایین‏تر توسط دادگاه‏های بالاتری که به موجب اختیارات و صلاحیت قضایی حق چنین انتخابی را داشته باشند.
 قضات دیوان عالی عدالت اداری توسط همان دیوان منصوب میشوند.
 2 - اداره امور مدارس توسط شورای وزیران و وزیر مربوطه و استاندارها و هیأت مدیره اداره‏ای که استخدام به آن مربوط میشود، انجام میشود.
سایر انتصابات دولتی توسط شورای وزیران انجام میشود مگر آن که قانون حق انتصاب آنها را برای رییس جمهور و یا سایر مقامات به رسمیت شناخته باشد. 
 
اصل 89 
انتصاب اعضای دفتر مرکزی امور اداری و پستهای سازمانی که در بند چهار اصل هشتاد و هفتم و اصل هشتاد و هشتم ذکر گردیده‏اند خارج از شمول اصل نودم محصوب میگردند.
مسئولین امر، برای اشغال پستهای خالی نام سه تن از متقاضیانی را که دارای بالاترین امتیاز میباشند بر روی یک لیست مینویسند.
دیوان عالی کشور نظر خود را در مورد انتصاب در دادگاه استیناف اعلام خواهد کرد.
هر گاه همان مقاماتی که انتصاب آنها درخواست گردیده بود، انتخاب شوند، لیست سایر اسامی داوطلبان تهیه نخواهد شد.
به موجب مقررات مخصوص، انتخاب داوطلبان برای اشغال بعضی از پست‏های اداری بر اساس بند یک این اصل صورت میگیرد. 
 
اصل 90 
انتصاب در دانشگاه‏ها، انستیتو تکنولوژی، کلیسای انجیلی لوتری، کلیسای ارتودکس یونانی، شهرداریها، انجمن شهر و بانک مرکزی فنلاند بر طبق مقررات خاصی انجام خواهد شد.
افسران ارتش و نیروی دریایی را رییس جمهور، منصوب مینماید.
ارتقاء مقام ارتشیان و همچنین تعلیمات آنها به موجب مقررات خاص انجام میگیرد. 
 
اصل 91 
قاضی را نمیتوان از مقام خودش بدون محاکمه عزل نمود و یا بدون رضایت وی محل خدمت و سمتش را تغییر داد مگر به علت تجدید سازمان اداری دادگاه.
حقوق سایر مقامات در مورد عدم برکناری از مشاغل مربوطه‏شان را قانون معین میکند.
پس از رسیدن به سن معین و یا به علت عدم توانایی انجام کار حتی مقاماتی که دارای مشاغل غیر قابل انفصال میباشند، نیز مجبور به بازنشستگی میگردند.
حقوق و وظائف مقاماتی که مشاغل خود را از دست میدهند به موجب قانون مقرر میگردد.
 
اصل 92 
کارمندان دولت در اجرای وظائف محوله موظف به اجرای دقیق قوانین میباشند.
قضات دادگاه‏ها مکلفند از اجرای تصویب‏نامه‏ها و فرامینی که مفاد آنها مغایر با قانون اساسی و یا سایر قوانین است، خودداری نمایند.
 
اصل 93 
هر مأمور مسئول اقداماتی که در زمان تصدی خود انجام داده و یا به انجام آنها کمک نموده است، میباشد.
گزارشگران نیز مسئول تصمیماتی هستند که بر اساس گزارش آنها اتخاذ گردیده است مگر آن که عدم رضایت خود را از تصمیم متخذه در ذیل مذاکرات اعلام نمایند.
هر گاه در اثر عمل غیر قانونی، غفلت و یا قصور مأمورین، ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد، شخص متضرر میتواند مجازات مأمور مربوطه را درخواست نموده و از وی تقاضای جبران خسارت نماید و یا این که تعقیب مأمور مقصر را تقاضا نماید.
حدود مسئولیت دولت در جبران ضرر و زیانی که توسط یکی از مأمورینش به اشخاص وارد گردیده است، را قانون معین میکند. 
 
اصل 94 
اولین رییس جمهور کشور، توسط پارلمان و بلافاصله پس از تصویب این قانون اساسی انتخاب خواهد شد. این انتخاب با رأی گیری محرمانه به عمل خواهد آمد.
اگر هر یک از کاندیداها نیمی از آراء نمایندگان را کسب نمایدبه عنوان رییس جمهور اعلام میگردد. در غیر این صورت بلافاصله‏ رأی گیری دیگری به عمل میآید و اگر نامزد دیگری نیز این بار موفق به کسر رأی اکثریت مطلق نگردید، رأی گیری بین دو نامزدی که موفق به کسب بیشترین تعداد آراء در دومین جلسه رأی گیری گردیده‏اند به عمل خواهد آمد و در صورت تساوی آراء، برنده به وسیله قرعه‏کشی معین میشود. 
 
اصل 95 
اتمام اصول و بخش‏های این قانون اساسی به منزله شکل غیر قابل تغییر و پابرجای حکومت به شمار رفته و تغییر ناپذیر است.
 این قانون را نمیتوان اصلاح نموده و یا تغییر داد و یا نسخ نمود و از مفاد آن نمیتوان تخلف نمود مگر با رعایت مقررات خاصی که به طور کلی برای قوانین اساسی وضع گردیده است.
 این قانون اساسی قوانین ذیل را نسخ مینماید:
 قانون اساسی مصوب 21 ماه اوت 1777 و قانون اتحاد و امنیت مورخ 21 ماه فوریه 1789 و همچنین کلیه قوانین و مقرراتی که مغایر با این قانون تشخیص داده شوند و مقررات لازم برای اجرای اصول این قانون اساسی توسط قانون جداگانه‏ای وضع خواهد شد.

قانون اساسی امپراتوری ژاپن

اصل 1
امپراتور مظهر کشور و وحدت مردم است.‏ مقام وی از اراده مردم ناشی میگردد که قدرت حاکم را در دست دارند.
 
اصل 2 
تاج و تخت امپراتوری مورثی خواهد بود و جانشینی طبق قانون دربار امپراتوری مصوب مجلسین انجام خواهد شد. 
 
اصل 3 
کلیه اقدامات و احکام امپراتور در امور دولتی باید با مشورت و تصویب هیأت وزیران باشد.‏ بدین ترتیب مسئولت احکام مزبور به عهده هیأت وزیران خواهد بود. ‏
 
اصل 4 
امپراتور فقط در امور دولتی مصرح در قانون اساسی میتواند اقدام نماید و در مورد حکومت، قدرتی ندارد.
امپراتور میتواند اجرای امور دولتی مربوط به خود را به موجب قانون به دیگران تفویض نماید.‏
 
اصل 5 
هر گاه مطابق قانون دربار امپراتوری، شورای نیابت امپراتوری تشکیل گردد، جانشین امپراتور اقدامات خود را در امور دولتی به نام امپراتور انجام میدهد. در این صورت قسمت اول اصل چهارم قابل اجرا میباشد. 
 
اصل 6 
امپراتور، نخست وزیر منتخب مجلسین را منسوب مینماید.
رییس قضات دیوان عالی کشور را هیأت وزیران معرفی و امپراتور وی را منسوب میکند.
 
اصل 7 
امپراتور امور دولتی زیر را از طرف مردم با مشورت و تصویب هیأت وزیران انجام خواهد داد:
 - توشیح و صدور فرمان اجرای اصلاحات قانون اساسی، قوانین و تصویب‏نامه‏های هیأت وزیران و عهدنامه‏ها.
 - دعوت به تشکیل مجلسین.
 - انحلال مجلس نمایندگان.
 - اعلام انتخابات عمومی برای تعیین اعضای مجلسین.
 - تأیید نصب و عزل وزیران و سایر مقامات دولتی به ترتیبی که قانون پیش‏بینی کرده است و نیز تأیید اختیارات تام و استوارنامه سفیران و نمایندگان سیاسی کشور.
 - تأیید عفو عمومی و اختصاصی، تخفیف و تعویق مجازات و اعاده حقوق.
 - اعطای نشانهای افتخار.
 - تأیید اسناد تصویب و سایر مدارک سیاسی به ترتیبی که قانون پیش‏بینی نموده است.
 - پذیرش سفیران و نمایندگان سیاسی خارجی.
 - انجام وظایف تشریفاتی. 
 
اصل 8 
خاندان امپراتور اجازه دریافت و یا اعطای هیچ گونه مال و هدیه‏ای را بدون اجازه مجلسین ندارند. 
 
اصل 9 
به منظور تحقق صلح بین‏المللی بر اساس عدالت و نظم، مردم ژاپن برای همیشه جنگ را به عنوان وسیله‏ای برای اعمال حاکمیت یک کشور و نیز تهدید یا استفاده از زور را به عنوان وسیله حل و فصل اختلافات بین‏المللی مردود میشمارند.
برای رسیدن به هدف فوق، نیروهای زمینی، دریایی، هوایی و نیز سایر امکانات بالقوه جنگی هرگز نگهداری نخواهند شد.‏ حق "نگهداشتن کشور در حالت جنگ" به رسمیت شناخته نخواهد شد. 
 
اصل 10 
شرایط لازم برای کسب تابعیت کشور ژاپن به موجب قانون تعیین میگردد. 
 
اصل 11 
هیچ کس از حقوق بنیادین خود محروم نخواهد شد.‏ حقوق بنیادین بشر که این قانون اساسی تضمین کرده، به عنوان حقوق غیر قابل تعرض و جادوانه، به نسل حاضر و نسلهای آینده ژاپن اعطا میگردد.
 
اصل 12 
آزادیها و حقوقی که قانون اساسی برای مردم تضمین کرده است، با کوشش مستمر مردم حفظ خواهد شد.‏ مردم از هر گونه سوءاستفاده از این آزادیها و حقوق خودداری خواهند کرد و همواره از آنها در جهت رفاه عمومی استفاده خواهند نمود. 
 
اصل 13 
کلیه مردم به عنوان افراد جامعه مورد احترام میباشند.‏ ‏در امر قانونگذاری و سایر امور حکومتی، حق حیات، آزادی و رفاه آنان تا حدی که مخل رفاه عمومی نباشد مورد توجه کامل خواهد بود. 
 
اصل 14 
کلیه مردم در برابر قانون یکسان بوده و هیچ گونه تبعیضی در روابط سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی از حیث نژاد، آیین، جنسیت، موقعیت اجتماعی و اصالت وجود نخواهد داشت.‏ اشراف و طبقه اشرافی به رسمیت شناخته نمیشوند.
دارا بودن افتخار و مدال و لقب موجب هیچ گونه امتیازی نخواهد بود.‏ این گونه افتخارات که اعطا شده یا خواهند شد، صرفا در زمان حیات دارندگان آنها اعتبار دارند. 
 
اصل 15 
مردم حق انتخاب و عزل مقامات دولتی را دارند.‏ این حق غیر قابل انتقال است.
مقامات دولتی خدمتگزار همه افراد جامعه می‏باشند نه گروهی از آنان.
حق رأی عمومی افراد واجد شرایط در خصوص انتخاب مقامات دولتی تضمین میشود.
در کلیه انتخابات، مخفی بودن آرا، غیر قابل تعرض است و رأی دهنده به طور علنی یا خصوصی برای انتخابی که به عمل آورده است، مورد بازخواست قرار نخواهد گرفت. 
 
اصل 16 
هر کس حق دارد به منظور جبران خسارت یا برکناری مقامات دولتی یا وضع و نسخ و اصلاح قوانین، تصویب‏نامه‏ها و مقررات و یا امور دیگر به نحو مسالمت‏آمیز دادخواهی کند و هیچ کس به سبب این گونه دادخواهی‏ها مورد رفتار تبعیض‏آمیز قرار نخواهد گرفت.
 
اصل 17 
در صورتی که شخصی از اعمال غیر قانونی مأموران دولتی دچار زیان گردیده باشد، حق دارد به ترتیبی که در قانون پیش‏بینی شده است برای جبران خسارت خود، علیه دولت یا موُسسات دولتی اقامه دعوی نماید. 
 
اصل 18 
هیچ شخصی را نمیتوان به کاری ملزم و مقید نمود. کار اجباری جز به عنوان مجازات برای جرم، ممنوع است. 
 
اصل 19 
آزادی اندیشه و عقیده مصون از تعرض خواهد بود. 
 
اصل 20 
آزادی مذهب برای همگان تضمین میگردد. به هیچ یک از سازمانهای مذهبی امتیازی از طرف دولت و نیز اجرای اقتدار خاص سیاسی داده نخواهد شد.
هیچ کس را نمیتوان به شرکت در مراسم، جشنها و انجام اعمال مذهبی مجبور نمود.
دولت و نهادهای دولتی از تعلیمات مذهبی و هر گونه فعالیتهای دیگر در این مورد اجتناب خواهند کرد. 
 
اصل 21 
آزادی اجتماعات و انجمنها و نیز آزادی بیان، مطبوعات و دیگر شیوه‏های ابراز عقیده تضمین گردیده است.
هیچگونه سانسوری اعمال نمیشود و محرمانه بودن راه‏های برقراری ارتباط مصون از تعرض خواهد بود. 
 
اصل 22 
هر کس در تغییر اقامتگاه و انتخاب شغل خود تا حدی که با منافع جامعه در تعارض نباشد، آزاد خواهد بود.
آزادی افراد در مسافرت به خارج از کشور و تغییر تابعیت خود، از تعرض مصون است. 
 
اصل 23 
آزادی فعالیتهای علمی و فرهنگی تضمین میگردد. 
 
اصل 24 
ازدواج فقط بر اساس رضایت متقابل زن و شوهر انجام میگیرد و با همکاری طرفین و رعایت حقوق متساوی زوجین، حفظ خواهد شد.
در مورد انتخاب همسر، حق مالکیت، ارث، انتخاب محل زندگی، طلاق و سایر مسایل مربوط به ازدواج و خانواده، قوانین لازم بر پایه حفظ حرمت فردی و تساوی اساسی زوجین وضع خواهد شد. 
 
اصل 25 
همه مردم حق داشتن حداقل مطلوب یک زندگی شایسته و مبتنی بر فرهنگ را دارا میباشند.
دولت در تمام مراحل زندگی حداکثر تلاش خود را برای ارتقاء و گسترش سطح رفاه و امنیت اجتماعی و بهداشت عمومی به عمل میآورد. 
 
اصل 26 
همه مردم حق دارند بر حسب استعدادشان از آموزش یکسان به ترتیبی که قانون پیش‏بینی نموده، برخوردار گردند.
همه مردم موظفند پسران و دختران تحت تکفل خویش را از آموزش متعارف به ترتیب مقرر در قانون بهره‏مند نمایند.‏ این آموزش اجباری، رایگان خواهد بود. 
 
اصل 27 
کلیه مردم موظف به کار کردن و دارای حق اشتغال میباشند.‏ ضوابط مربوط به دستمزد، ساعات کار، تعطیلی و سایر شرایط به موجب قانون تعیین میشود.
به کار واداشتن افراد خردسال ممنوع است.
 
اصل 28 
حق کارگران در نگاهداری اموال و داشتن اتحادیه و تشکیلات کارگری و مذاکره و اقدامات جمعی تضمین میگردد. 
 
اصل 29 
حق مالکیت و نگاهداری اموال از تعرض مصون است.
قانون حقوق مالکیت را مطابق با مصلحت جامعه تبیین میکند.
ضبط اموال خصوصی افراد برای مصارف عمومی با پرداخت غرامت عادلانه امکان‏پذیر است. 
 
اصل 30 
افراد کشور به پرداخت مالیات به نحوی که قانون معین میکند، موظف میباشند. 
 
اصل 31 
هیچ کس از حق حیات و آزادی محروم نخواهد شد و همچنین هیچ مجازات کیفری دیگری اعمال نمیگردد مگر مطابق آیین و روش مقرر در قانون. 
 
اصل 32 
هیچ کس از حق مراجعه به دادگاهها محروم نخواهد بود. 
 
اصل 33 
بدون حکم صادره از سوی یک مقام صلاحیتدار قضایی که در آن جزییات جرم انتسابی ذکر شده باشد، هیچ کس را نمیتوان دستگیر نمود مگر در حین ارتکاب جرم. 
 
اصل 34 
هیچ کس را بدون آن که فورا اتهامش به وی اعلام و از امتیاز فوری داشتن وکیل برخوردار گردد، نمیتوان دستگیر یا بازداشت کرد.‏ همچنین هیچ کس را نمیتوان بدون دلایل کافی بازداشت نمود و بنابر تقاضای هر شخصی این گونه دلایل و مدارک باید فورا در دادگاه علنی با حضور متهم و وکیل وی ارائه گردد. 
 
اصل 35 
ورود به منازل، تفتیش اوراق و اسناد و توقیف اموال افراد ممنوع است، مگر به موجب اجازه کتبی که متضمن دلایل کافی باشد، به ویژه در آن باید محل تفتیش و اشیای مورد نظر برای توقیف مشخص و معین شده باشد، به استثنای موارد مندرج در اصل سی و سوم.
تفتیش و توقیف در هر مورد باید به موجب اجازه کتبی و جداگانه مقام صلاحیتدار قضایی باشد. 
 
اصل 36 
اعمال شکنجه توسط مأمورین دولتی و مجازاتهای بیرحمانه مطلقا ممنوع است. 
 
اصل 37 
در تمامی دعاوی کیفری، متهم از حق محاکمه سریع و علنی به وسیله یک دادگاه بیطرف برخوردار خواهد بود.
متهم فرصت کافی جهت تحقیق از شهود را خواهد داشت و حق دارد با هزینه دولت و طی مرحله اجباری رسیدگی، شهودی را به دادگاه فراخواند.
در تمامی موارد، متهم از کمک وکیل مدافع صلاحیتدار برخوردار است.‏ در صورتی که خودش نتواند وکیل انتخاب نماید، تعیین وکیل از سوی دولت برای کمک به او صورت میگیرد. 
 
اصل 38 
هیچ کس را به شهادت علیه خود نمیتوان مجبور کرد.
اعترافاتی که با اجبار، شکنجه، تهدید و یا پس از توقیف یا بازداشت طولانی به دست‏آمده باشد، به عنوان دلیل مسموع نیست و پذیرفته نمیشود.
هیچ کس را نمیتوان تنها به استناد اقرار خودش محکوم و مجازات نمود. 
 
اصل 39 
هیچ کس را نمیتوان از نظر کیفری مسئول عملی دانست که در زمان ارتکاب، قانونی بوده و یا به سبب ارتکاب آن عمل، یک بار محاکمه و تبرإه گردیده است و هیچ کس را تحت هیچ عنوان نمیتوان برا ی یک جرم دوبار محاکمه و مجازات نمود. 
 
اصل 40 
در صورتی که شخصی پس از بازداشت و زندانی شدن تبرإه گردد، میتواند برای جبران خسارت علیه دولت به ترتیب مقرر در قانون اقامه دعوی کند. 
 
اصل 41 
مجلسین بالاترین نهاد قدرتمند مملکتی و تنها مرکز وضع قوانین کشور خواهد بود. 
 
اصل 42 
مجلسین مرکب از "مجلسین نمایندگان" و "مجلس مشاوران" میباشد. 
 
اصل 43 
هر دو مجلس متشکل از نمایندگان منتخب مردم خواهند بود.
تعداد نمایندگان هر دو مجلس توسط قانون تعیین خواهد شد. 
 
اصل 44 
شرایط انتخاب اعضای دو مجلس و شرایط انتخاب‏کنندگان توسط قانون تعیین خواهد شد.‏ در هر صورت هیچ گونه تبعیضی از حیث نژاد، جنس، موقعیت اجتماعی، اصالت خانوادگی، ثروت یا درآمد وجود نخواهد داشت. 
 
اصل 45 
دوره نمایندگی مجلس نمایندگان چهار سال میباشد.‏ اما در صورت انحلال مجلس، دوره نمایندگی، پیش از مدت مقرر پایان مییابد.
 
اصل 46 
دوره نمایندگی مجلس مشاوران شش سال خواهد بود و انتخابات برای تعیین سقف اعضای آن هر سه سال یک بار انجام میگردد.
 
اصل 47 
قانون، حوزه‏های انتخاباتی، نحوه رأی گیری و سایر امور مربوط به شیوه انتخاب اعضای مجلسین را تعیین خواهد کرد. 
 
اصل 48 
هیچ کس به طور همزمان نمیتواند عضو هر دو مجلس باشد. 
 
اصل 49 
نمایندگان دو مجلس، مستمری مناسبی را سالانه از خزانه‏داری ملی مطابق قانون دریافت میکنند. 
 
اصل 50 
بجز مواردی که در قانون پیش‏بینی شده است، نمایندگان مجلسین را نمیتوان در هنگامی که پارلمان در حال اجلاس است دستگیر نمود.‏ چنانچه عضوی قبل از گشایش دوره اجلاسیه بازداشت شود به درخواست مجلس مربوط، باید در طول دوره اجلاسیه آزاد باشد.
 
اصل 51 
نمایندگان در خارج از مجلسین مسئول سخنرانیها، بحثها و آرایی که در مجلسین ابراز کرده‏اند، نخواهند بود. 
 
اصل 52 
اجلاس عادی مجلسین سالی یک بار تشکیل خواهد شد. 
 
اصل 53 
هیأت وزیران میتواند دستور تشکیل اجلاسیه فوق‏العاده مجلسین را صادر نماید.‏ در صورتی که حداقل یک چهارم از مجموع نمایندگان هر یک از مجلسین چنین تقاضایی بنمایند، هیأت وزیران باید دستور تشکیل اجلاسیه فوق را صادر نماید. 
 
اصل 54 
در صورت انحلال مجلس نمایندگان، انتخابات عمومی اعضای مجلس مزبور باید در مدت چهل روز از تاریخ انحلال انجام شود و مجلسین ظرف سی روز از تاریخ انتخابات باید تشکیل جلسه دهند.
همزمان با انحلال مجلس نمایندگان، مجلس مشاوران نیز تعطیل میگردد.‏ با وجود این دولت میتواند در موارد اضطراری، مجلس مشاوران را برای تشکیل جلسه اضطراری دعوت نماید. تصمیمات متخذه در اجلاس مذکور در بند بالا موقتی خواهد بود و در صورتی که مجلس نمایندگان ظرف ده روز از تاریخ گشایش اجلاس بعدی مجلسین آن را تصویب ننماید، کان‏لم‏یکن تلقی خواهد شد. 
 
اصل 55 
حل و فصل اختلافات در مورد صلاحیت اعضای هر مجلس به عهده همان مجلس خواهد بود.‏ در هر صورت رد سمت نمایندگی هر یک نمایندگان باید به تصویب حداقل دو سوم از نمایندگان حاضر در جلسه برسد. 
 
اصل 56 
رسمیت جلسات هر یک از دو مجلس موکول به حضور حداقل یک سوم مجموع اعضا خواهد بود.
اخذ تصمیم در هر یک از دو مجلس با اکثریت اعضای حاضر انجام میشود، بجز مواردی که در قانون اساسی به نحو دیگری مقرر شده باشد و در صورت تساوی آرا نظر رییس مجلس تعیین کننده خواهد بود. 
 
اصل 57 
مذاکرات مجلسین علنی میباشد. مع‏ذالک با تقاضای حداقل دو سوم از نمایندگان حاضر، جلسه غیر علنی تشکیل میشود.
 هر یک از مجلسین مشروح مذاکرات نمایندگان را ثبت و نگهداری مینمایند.
 کلیه مذاکرات به استثنای گزارش جلسات غیر علنی، باید چاپ و منتشر شود.
 به درخواست حداقل یک پنجم نمایندگان حاضر در جلسه، آرای هر یک از نمایندگان در خصوص موضوعات مطرح شده در صورتجلسه قید میگردد.
 
اصل 58 
رییس و سایر مقامات هر یک از مجلسین توسط همان مجلس انتخاب خواهند شد.‏ هر یک از مجلسین ضوابط مربوط به جلسات، آیین کار و نظامنامه داخلی خود را تصویب میکند و میتواند اعضای خود را به سبب عدم رعایت انضباط تنبیه نماید.‏ در هر صورت برای اخراج یک عضو، رأی موافق حداقل دو سوم از اعضای حاضر ضروری است.
 
اصل 59 
یک لایحه فقط پس از تصویب هر دو مجلس به صورت قانون درمیآید، مگر آن که ترتیب دیگری در قانون اساسی پیش‏بینی شده باشد.‏ در صورتی که لایحه‏ای به وسیله "مجلس نمایندگان" به تصویب برسد ولی مجلس مشاوران تصمیمی مغایر با آن اتخاذ نماید لایحه مزبور پس از تصویب مجدد لااقل دو سوم اعضای مجلس نمایندگان به صورت قانون در میآید.
مقررات بند فوق موجب نمی‏شود که مجلس نمایندگان نتواند از کمیته مشترک مجلسین طبق قانون برای تشکیل جلسه دعوت نماید.
چنانچه "مجلس مشاوران" ظرف مدت 60 روز به استثنای ایام تعطیل پس از دریافت لایحه مصوب "مجلس نمایندگان" اقدامی به عمل نیاورد، لایحه مزبور از طرف مجلس نمایندگان به عنوان لایحه‏ای رد شده در "مجلس مشاوران" تلقی خواهد شد. 
 
اصل 60 
لایحه بودجه باید نخست به مجلس نمایندگان تسلیم گردد.
در صورتی که تصمیم مجلس مشاوران پس از بررسی بودجه، خلاف نظر مجلس نمایندگان باشد و نتوان از طریق تشکیل کمیته مشترک مجلسین طبق قانون به توافق رسید، یا چنانچه مجلس مشاوران نتواند ظرف سی روز به جز ایام تعطیل از تاریخ دریافت لایحه بودجه مصوب مجلس نمایندگان، تصمیم قطعی اتخاذ کند، تصمیم مجلس نمایندگان، تصمیم مجلسین تلقی میگردد.
 
اصل 61 
در مورد تصویب عهدنامه‏ها توسط مجلسین، مقررات بند دوم اصل فوق نیز به اجرا در میآید.
 
اصل 62 
هر یک از مجلسین میتواند در مورد دولت تحقیق و تفحص نماید و در صورت لزوم خواستار حضور و گواهی شهود و ارائه اوراق و اسناد لازم گردد. 
 
اصل 63 
نخست وزیر و وزرا، صرف نظر از این که عضو مجلسین باشند یا نباشند، میتوانند برای بیان نظرات خود در مورد لوایح، هر زمان که لازم بدانند، در هر یک از مجلسین حاضر شوند و در موقع لزوم باید به منظور پاسخگویی و ادای توضیحات در مجلس حضور یابند. 
 
اصل 64 
مجلسین برای محاکمه قضاتی که مقدمات برکناری آنها آماده شده است دادگاهی مرکب از اعضای هر دو مجلس تشکیل خواهد داد.
‏موارد اتهام به موجب قانون تعیین خواهد شد. 
 
اصل 65 
قوه مجریه بر عهده هیأت وزیران میباشد. 
 
اصل 66 
هیأت وزیران به موجب قانون از نخست‏وزیر به عنوان رییس هیأت و سایر وزیران تشکیل میگردد.
نخست‏وزیر و سایر وزیران باید غیر نظامی باشند.
هیأت وزیران در انجام امور مربوط به قوه مجریه به طور مشترک در برابر مجلسین مسئولیت خواهند داشت. 
 
اصل 67 
نخست‏وزیر از میان اعضای مجلسین و به وسیله مجلسین تعیین خواهد شد. این امر نسبت به تصمیمات دیگر دارای اولویت میباشد.
در صورتی که در این مورد مجلسین با یکدیگر اختلاف داشته باشند و حتی با تشکیل کمیته مشترک مجلسین به ترتیب مقرر در قانون نیز نتوانند به توافق برسند و یا چنانچه مجلس مشاوران نتواند ظرف ده روز (به استثنای ایام تعطیل) از تاریخ اخذ تصمیم توسط مجلس نمایندگان، تصمیم در این مورد اتخاذ کند، تصمیم مجلس نمایندگان، تصمیم مجلسین خواهد بود. 
 
اصل 68 
نخست‏وزیر، وزیران را منصوب خواهد کرد. مع‏ذالک اکثریت آنان باید از میان اعضای مجلسین برگزیده شوند.
عزل وزیران توسط نخست‏وزیر انجام میشود. 
 
اصل 69 
در صورتی که مجلس نمایندگان به هیأت وزیران رأی عدم اعتماد بدهد یا تقاضای رأی اعتماد را رد کند، هیأت وزیران به صورت دسته‏جمعی استعفا خواهد کرد، مگر آن که مجلس نمایندگان ظرف ده روز منحل گردد. 
 
اصل 70 
در صورتی که سمت نخست‏وزیری بلاتصدی باشد و نیز به محض تشکیل نخستین اجلاس مجلسین پس از انتخابات عمومی اعضای مجلس نمایندگان، هیأت وزیران به صورت دسته‏جمعی استعفا میدهد. 
 
اصل 71 
در موارد یادشده در دو اصل فوق تا انتصاب نخست‏وزیر جدید هیأت وزیران به کار خود ادامه میدهد. 
 
اصل 72 
نخست‏وزیر به عنوان نماینده هیأت وزیران لوایح و گزارش امور داخلی و خارجی را به مجلسین تسلیم و بر سازمانهای مختلف اداری نظارت و آنها را کنترل مینماید. 
 
اصل 73 
هیأت وزیران، علاوه بر دیگر وظایف اداری، وظایف زیر را بر عهده دارد:
 - اجرای صادقانه قوانین و اداره امور دولت.
 - اداره امور خارجی.
 - انعقاد معاهدات. در هر صورت دولت باید موافقت قبلی و یا با توجه به اوضاع و احوال، پس از انعقاد موافقت مجلسین را جلب کند.
 - اداره سازمانهای دولتی طبق ضوابط مقرر در قانون.
 - تهیه لایحه بودجه و تقدیم آن به مجلسین.
 - وضع تصویب‏نامه‏ها به منظور اجرای قانون اساسی و سایر قوانین. در هر صورت این امر شامل قوانین کیفری نمیشود مگر مواردی که در قانون پیش‏بینی شده باشد.
 - اتخاذ تصمیم در مورد عفو عمومی، عفو خاص، تخفیف مجازات و تعلیق و اعاده حقوق. 
 
اصل 74 
کلیه قوانین و تصویب‏نامه‏های هیأت وزیران باید به امضای وزیر مربوط و نخست‏وزیر برسد. 
 
اصل 75 
بدون رضایت نخست‏وزیر نمیتوان هیچ یک از وزیران را در زمان تصدی وزارتخانه مربوط تحت تعقیب قانونی قرارداد.‏ در هر صورت حق تعقیب قانونی بدین وسیله از بین نمیرود. 
 
اصل 76 
کلیه اختیارات قوه قضاییه به یک دیوان عالی و به دادگاه‏های دیگر که به موجب قانون تشکیل شده‏اند، واگذار میشود.
هیچ گونه دادگاه فوق‏العاده تأسیس نخواهد شد و هیچ یک از موُسسات وابسته به قوه مجریه دارای ختیارات قطعی قضایی نخواهند بود.
کلیه قضات در صدور رأی خود مستقل و فقط تابع قانون اساسی و سایر قوانین میباشند. 
 
اصل 77 
وضع قواعد مربوط به آیین دادرسی و امور مربوط به وکلا و مقررات راجع به نظم داخلی دادگاه‏ها و اداره امور قضایی بر عهده دیوان عالی میباشد.
وکلاء تابع قواعد و موازینی هستند که دیوان عالی وضع میکند.
دیوان عالی میتواند اختیار وضع قواعد مربوط به دیگر دادگاه‏ها را به دادگاه‏های مزبور تفویض کند. 
 
اصل 78 
برکناری قضات فقط در صورت بازخواست قانونی و با حکم قضایی مبنی بر این که قاضی مربوطه به دلیل عدم صلاحیت جسمی یا روانی قادر به انجام وظیفه قانونی خود نمیباشد صورت میگیرد.
هیچ گونه اقدام انتظامی توسط سازمانها و عوامل اجرایی علیه قضات به عمل نخواهد آمد. 
 
اصل 79 
دیوان عالی از رییس و تعدادی از قضات که به موجب قانون انتخاب میشوند، تشکیل میگردد. ‏قضات مزبور به استثنای رییس دیوان، توسط هیأت وزیران منصوب خواهند شد.
پس از انتصاب قضات دیوان عالی کشور، مردم در نخستین انتخابات عمومی مجلس نمایندگان، انتصاب آنان را مورد تجدید نظر قرار خواهند داد و به همین نحو پس از یک دوره 10 ساله در اولین انتخابات عمومی مجلس نمایندگان بار دیگر تجدید نظر صورت میگیرد.
در موارد مذکور در بندهای فوق وقتی که اکثریت رأیدهندگان به برکناری یک قاضی رأی بدهند، آن قاضی از کار برکنار خواهد شد.
امور مربوط به تجدید نظر را قانون معین خواهد کرد.
قضات دیوان عالی پس از رسیدن به سنی که قانون تعیین میکند بازنشسته خواهند شد.
کلیه قضات بازنشسته در فواصل معین مبلغ مناسبی به عنوان پاداش دریافت خواهند کرد و این مبلغ از حقوق آنان در ایام خدمت کسر نمیشود. 
 
اصل 80 
قضایت دادگاه‏های پایین‏تر از دیوان عالی، توسط هیأت وزیران و از میان افرادی که فهرست اسامی آنان توسط دیوان عالی تنظیم شده است، منصوب میشوند.‏ کلیه قضات مزبور برای یک دوره ده ساله منصوب میشوند و حق انتصاب مجدد را دارند، مشروط بر این که با رسیدن به سن مقرر در قانون بازنشسته شوند.
کلیه قضات دادگاه‏های مذکور در بند فوق در فواصل معین مبلغ مناسبی به عنوان پاداش دریافت خواهند کرد و این مبلغ از حقوق آنان در ایام خدمت کسر نمیشود. 
 
اصل 81 
دیوان عالی آخرین مرجع قضایی و مسئول تشخیص انطباق قوانین، فرمانها، مقررات و تصویب‏نامه‏ها با قانون اساسی میباشد. 
 
اصل 82 
محاکمات و صدور حکم دادگاهها به صورت علنی میباشد.
هر گاه دادگاهی به اتفاق آرا حکم دهد که علنی بودن محاکمه با اخلاق یا نظم عمومی مغایر است، محاکمه به صورت غیر علنی انجام خواهد شد، اما رسیدگی به جرایم سیاسی و مطبوعاتی یا به مواردی که در آنها حقوق مردم، مندرج در فصل سوم قانون اساسی، مطرح باشد، محاکمه همیشه علنی خواهد بود. 
 
اصل 83 
امور مالی کشور به نحوی که مجلسین تعیین میکند، اداره خواهد شد. 
 
اصل 84 
هیچ گونه مالیات جدیدی وضع نمیگردد و در مالیاتهای موجود تغییری داده نمیشود، مگر به موجب قانون و یا تحت شرایطی که در قانون پیش‏بینی شده است. 
 
اصل 85 
هر گونه هزینه‏ای و قبول هر گونه تعهد توسط دولت فقط با مجوز مجلسین امکان‏پذیر است. 
 
اصل 86 
هیأت وزیران لایحه بودجه سالانه کشور را تهیه و برای رسیدگی و تصویب به مجلسین تقدیم مینماید. 
 
اصل 87 
به منظور تأمین کسر بودجه پنهان میتوان با مجوز مجلسین یک صندوق ذخیره احتیاطی تشکیل داد که وجوه آن با مسئولیت هیأت وزیران هزینه می‏شود.
برای کلیه پرداختها از صندوق ذخیره احتیاطی، هیأت وزیران باید متعاقبا موافقت مجلسین را جلب نماید. 
 
اصل 88 
اکلیه اموال دربار امپراتور متعلق به دولت است.‏ مجلسین مخارج دربار امپراتور را در بودجه منظور خواهد کرد. 
 
اصل 89 
هیچ گونه اموال یا وجوه دولتی صرف کمک و یا نگهداری موُسسه یا انجمن مذهبی، آموزشی، خیریه و بشردوستانه نمیشود، مگر این که تحت نظارت مقامات دولتی باشد. 
 
اصل 90 
حسابهای نهایی درآمدها و مخارج کشور همه ساله توسط هیأتی از حسابرسان بررسی و همراه با گزارش حسابرسی سال مالی بلافاصله پس از مهلت مقرر توسط هیأت وزیران تقدیم مجلسین میگردد.
سازمان و صلاحیت هیأت حسابرسان را قانون معین میکند. 
 
اصل 91 
در فواصل معین و حداقل سالی یک بار، هیأت وزیران گزارشی از وضع مالی کشور را به مجلسین و مردم تقدیم خواهد نمود. 
 
اصل 92 
مقررات مربوط به تشکیلات عملکرد سازمانهای عمومی محلی مطابق با اصل خودمختاری محلی به موجب قانون معین خواهد شد. 
 
اصل 93 
سازمانهای عمومی محلی، طبق مقررات قانونی، مجامعی را به عنوان نهاد مشورتی خود تأسیس خواهند نمود.
مدیران اجرایی کلیه سازمانهای عمومی و اعضای مجامع آنها و سایر مقامات محلی به موجب قانون در محدوده مناطق خود با رأی عمومی و مستقیم انتخاب میشوند. 
 
اصل 94 
سازمانهای عمومی محلی حق دارند که اداره اموال، امور و تشکیلات اداری خود را به عهده بگیرند و در محدوده قانون برای موارد فوق اقدام به وضع مقررات نمایند. 
 
اصل 95 
مجلسین نمیتوانند قانون خاص یک سازمان عمومی محلی را بدون موافقت اکثریت اعضای آن سازمان، به تصویب برسانند.‏ موافقت مزبور باید به موجب قانون اخذ شده باشد. 
 
اصل 96 
اصلاحات قانون اساسی توسط مجلسین و با حداقل دو سوم آرای موافق اعضای هر یک از دو مجلس انجام و در یک همه‏پرسی و یا در انتخاباتی که توسط مجلسین تعیین میگردد، به آرای عمومی گذارده میشود و تصویب آن مستلزم تأیید اکثریت شرکت‏کنندگان میباشد.
اصلاحاتی که بدین ترتیب به تصویب برسند، توسط امپراتور، به نام مردم و به عنوان جزء لاینفک قانون اساسی امضاء و منتشر میشوند. 
 
اصل 97 
حقوق بنیادین بشر که قانون اساسی حاضر برای مردم ژاپن تضمین کرده است، نتیجه تلاش دیرین انسان برای کسب آزادی میباشد.‏ این حقوق در اثر پایداری در آزمایشهای دشوار به دست آمده و اکنون به امید آن که همواره از تعرض مصون بماند، به نسل فعلی و نسلهای آینده سپرده میشود. 
 
اصل 98 
قانون اساسی، برترین قانون کشور ژاپن میباشد و هر قانون، فرمان، دستخط امپراتوری و تصویب‏نامه‏های دولتی که تمام یا قسمتی از آن با قانون اساسی تعارض داشته باشد، فاقد ارزش قانونی و بی‏اعتبار میباشد.
معاهداتی که کشور ژاپن منعقد نموده و نیز قوانین موجود بین‏المللی صادقانه رعایت خواهد شد. 
 
اصل 99 
امپراتور یا جانشین او، همچنین وزیران، اعضای مجلسین، قضات و سایر مأموران دولت موظف به رعایت و محترم شمردن این قانون اساسی میباشند. 
 
اصل 100 
این قانون اساسی پس از انقضای شش ماه از تاریخ اعلام و انتشار آن لازم‏الاجرا میشود.
برای اجرای این قانون اساسی و انتخاب اعضای مجلس مشاوران و نحوه افتتاح مجلسین و سایر مقدمات لازم برای به اجرا درآوردن این قانون، میتوان پیش از تاریخی که در بند فوق مقرر گردیده، قوانین لازم را وضع نمود. 
 
اصل 101 
چنانچه مجلس مشاوران تا قبل از تاریخ لازم‏الاجرا شدن قانون اساسی دایر نگردد، مجلس نمایندگان تا تشکیل مجلس مشاوران به عنوان "مجلسین" انجام وظیفه خواهد کرد. 
 
اصل 102 
دوره نمایندگی برای نیمی از اعضای مجلس مشاوران که در اولین دوره پس از تصویب این قانون اساسی انتخاب شده‏اند، سه سال خواهد بود.‏ اعضایی را که در این گروه قرار میگیرند، به موجب قانون معین خواهند شد. 
 
اصل 103 
وزیران، اعضای مجلس نمایندگان و قضات شاغل در هنگام لازم‏الاجرا شدن این قانون و سایر کارمندان دولت که عهده‏دار مشاغل مقرر در قانون اساسی میباشند، در زمان لازم‏الاجرا شدن این قانون مشاغل خود را از دست نخواهند داد، مگر این که قانون نحوه دیگری را پیش‏بینی نماید.
معذالک صورتی که برای مقامات فوق طبق مفاد این قانون جانشینانی منصوب و یا انتخاب شوند، افراد مزبور مشاغل خود را از دست خواهند داد

قانون اساسی جمهوری فدرال آلمان

اصل 1
 1 - حیثیت انسان مصون از تعرض میباشد رعایت و حمایت از آن بر عهده هیأت حاکمه است.
 2 - بنابر این ملت آلمان مصونیت از تجاوز و غیر قابل واگذار بودن حقوق انسانی را بنیاد هر جامعه بشری و صلح و عدالت در جهان میشناسد.

3 - حقوق اساسی نامبرده ذیل قوای مقننه، مجریه و قضاییه را به منزله قانون نافذی مقید میسازد.

اصل 2
 1 - هر فردی حق ترقی و پیشرفت آزاد شخصیت خود را تا حدی که به حقوق دیگران تجاوز نشود و به نظمی که حقوق اساسی مقرر داشته و یا به موازین اخلاقی لطمه وارد نسازد داراست.
 2 - هر فردی حق بر حیات و حق مصون از تعرض بودن شخص خویش را دارد. آزادی فرد از تعرض مصون خواهد بود در این حقوق فقط بر طبق مقررات قانونی مداخله میتوان کرد.

اصل 3
 1 - همه افراد در مقابل قانون برابرند.
 2 - مردان و زنان حقوق متساوی دارند.
 3 - هیچکس را به مناسبت جنس پدر و مادر، نژاد، زبان، کشور محل اصلی تولد، ایمان یا عقاید مذهبی و سیاسی نمیتوان مورد رفتار مادون و یا مرجح قرار دارد.

اصل 4
 1 - آزادی ایمان و وجدان و آزادی عقیده مذهبی یا فکری مصون از تجاوز خواهد بود.
 2 - اجرای بدون مزاحمت آیین مذهبی تضمین میباشد.
 3 - هیچ فردی را بر خلاف وجدانش به خدمت نظامی که مستلزم بکاربردن اسلحه باشد وادار نمیتوان کرد. جزییات به وسیله قانون فدرال تعیین میگردد.

اصل 5
 1 - هر فردی حق دارد عقیده خود را آزادانه به وسیله نطق و قلم و تصاویر بیان و منتشر سازد و بدون مانع از منابعی که در دسترس همگان است بر اطلاعات خویش بیفزاید. آزادی مطبوعات و آزادی نشر اخبار به وسیله رادیو و فیلم تضمین شده است. سانسور به هیچ وجه وجود نخواهد داشت.
 2 - این حقوق به وسیله مقررات قانون عمومی و مواد قانونی مربوط به حمایت طبقه جوان و بر طبق حق مصونیت شرافت شخصی تحدیدپذیر است.

3 - هنر و دانش و تحقیقات علمی و تعلیمات آزاد است. آزادی تعلیم نباید به کاهش وفاداری نسبت به قانون اساسی منجر بشود.
اصل 6
 1 - زناشویی و خانواده از حمایت اختصاصی دولت بهره‏ مند خواهند بود.
 2 - مراقبت و تربیت کودکان حق طبیعی پدر و مادر و تکلیف عمده ایشان است. حق نظارت بر اجرای این تکلیف به عهده هیأت جامعه است.
 3 - جدا ساختن کودکان از خانواده بر خلاف اراده افرادی که حق پرورش آنها را دارند فقط بر طبق قانون امکان‏پذیر است مگر در موردی که صاحبان این حق در انجام وظیفه خود قصور نمایند و یا در صورتی که اطفال در مخاطره غفلت و اهمال واقع شوند.
 4 - هر مادری حق حمایت و مراقبت از ناحیه جامعه را داراست.
 5 - کودکان غیر مشروع جهت رشد بدنی و فکری و وضع خود در جامعه قانونا از همان حمایتی برخوردار میشوند که اطفال مشروع بهره‏مند میباشند.

اصل 7
 1 - اصول تعلیم و تربیت تحت نظارت دولت میباشد.
 2 - اشخاصی که حق تربیت کودکی را دارند حق این تصمیم را نیز خواهند داشت که به او تعلیم اصول دینی بدهند.
 3 - تعلیم اصول دینی در مدارس دولتی جزء دروس رسمی محسوب میشود مگر در مدارسی که از لحاظ تعلیمات دینی آزاد باشند. بدون این که به حق نظارت دولت لطمه‏ای برسد تعلیمات دینی بر طبق اصول فرقه‏ های مذهبی داده می‏شود. هیچ معلمی را بر خلاف اراده او به تعلیمات دینی وادار نمیتوان کرد.
 4 - حق تأسیس مدارس ملی تضمین شده است. برای ایجاد مدارس ملی به جای مدرسه‏ های دولتی یا شهرداری اجازه دولت و رعایت قوانین هر استان ضروری است. این اجازه هر گاه مدارس ملی از لحاظ برنامه ‏های تحصیلی و وسایل و صلاحیت حرفه‏ای طبقه معلم پست‏تر از مدارس دولتی یا بلدی نباشد و اگر تأسیس آن موجب تشدید اختلافات میان شاگردان بنابر وسایل اولیای آنها نشود باید اعطا گردد.
 از صدور این اجازه اگر وضع اقتصادی و قانونی هیأت مربیان به قدر کافی تضمین نشده باشد باید امتناع شود.
 5 - تأسیس دبستان ملی وقتی مقدور است که دستگاه فرهنگی اقناع شود که برای یک نتیجه تربیتی خاص مفید خواهد بود و یا بنا بر درخواست اشخاصی که حق تربیت کودکان را دارند و به منزله یک مدرسه مختلط یا مذهبی یا مسلک معنوی (ایداولوژیک) تأسیس یابد و دبستان دولتی یا بلدی از آن نوع در آن حوزه نباشد.
 6 - مدارس تهیه منحل خواهد ماند.

اصل 8
 1 - تمام افراد آلمانی حق خواهند داشت با رعایت آرامش و بی‏اسلحه دور هم جمع شوند بدون آن که به مقامی قبلا اطلاع داده و یا استجازه کرده باشند.
 2 - راجع به اجتماعات در فضای آزاد این حق ممکن است بر طبق قانون محدود شود.

اصل 9
 1 - همه افراد آلمانی حق تشکیل انجمنها و مجامع را خواهند داشت.
 2 - مجامعی که هدف یا فعالیتهای آن منافی با قوانین جزایی باشد و یا بر خلاف ترتیبی که قانون اساسی مقرر داشته و یا مرام تفاهم بین ملل باشد ممنوع‏ند.
 3 - حق تشکیل مجامع به منظور حمایت و بهبود شرایط کارگری و اقتصادی برای هر فرد و تمام حرفه‏ها و مشاغل شناخته شده است. قرارنامه ‏هایی که این حق را محدود و یا از اجرای آن جلوگیری کند از درجه اعتبار به کلی ساقط خواهد بود و مقرراتی که بر خلاف این مقصود تنظیم یابد غیر قانونی است.

اصل 10
محرمانه بودن مکاتبات و محرمانه بودن مراسلات پستی و تلگراف مصون از تجاوز است. فقط بر طبق مقررات قانون محدودیتی در این باره میتوان تحمیل کرد.

اصل 11
 1 - تمام افراد آلمانی از حق آزادی عبور و مرور در سراسر قلمرو فدرال بهره‏مند میباشند.
 2 - این حق را تنها به وسیله قانون و فقط در مواردی که وسایل کافی برای زندگانی موجود نباشد و در نتیجه آن تحمیلی نسبت به جامعه پیش آید یا برای حمایت طبقه جوان جهت رفع اهمال و به منظور مبارزه با خطر امراض مسری و یا جلوگیری از جنایت ضروری باشد میتوان محدود ساخت.

اصل 12
 1 - هر فرد آلمانی حق آزادی انتخاب شغل و حرفه مطلوب خویش و محل کار و آموزش خود را خواهد داشت نحوه اجرای اشتغال و کسب را ممکن است قانون تنظیم کند.
 2 - هیچ فردی را به کار خاصی نمیتوان وادار کرد مگر در حدودی که سابقه دیرین خدمات عمومی اجباری که نسبت به همه و متساویا اجرا شدنی است ایجاب کند هر کس را که بنا بر معتقدات وجدانی خود از خدمت نظامی مستلزم استعمال اسلحه امتناع میورزد میتوان در عوض آن به خدمت دیگر گماشت. مدت این خدمت پانوی نباید از دوره خدمت نظام بیشتر باشد. جزییات به وسیله قانونی تعیین خواهد شد که بر خلاف آزادی وجدان نباشد و در نظر گرفته شود که خدمت پانوی هیچ گونه ارتباطی با دستگاه‏های خدمات نظامی نداشته باشد.
 3 - زنان نباید قانونا به خدمت در هیچگونه واحد نظامی گمارده شوند و به هیچ عنوان نبایستی برای کاری که مستلزم استعمال اسلحه باشد استخدام گردند.
 4 - تحمیل کار اجباری فقط در صورتی امکان‏پذیر است که شخصی بر طبق رأی دادگاه از آزادی خود محروم شده باشد.

اصل 13
 1 - خانه از تجاوز مصون است.
 2 - بازرسی منزل فقط بر طبق رأی قاضی و یا در صورت احتمال خطر ناشی از تأخیر به وسیله عمال دیگری که قانون تعیین نموده و فقط مطابق ترتیبی که در خود قانون پیش‏بینی شده است امکان دارد.
 3 - و یا این مصونیت از تجاوز ممکن است فقط در مورد پیشگیری از خطری همگانی و یا خطر مهلک برای افراد یا بر طبق مقررات قانونی جهت جلوگیری از خطری عاجل نسبت به امنیت و نظم عمومی و به خصوص تعدیل مشکل کمیابی مسکن و مبارزه با خطر ناخوشی‏های مسری یا حمایت از جوانانی که در مخاطره افتاده باشند مقید و یا محدود گردد.

اصل 14
 1 - حقوق مالکیت وراپ تضمین شده‏اند. حدود آن را قوانین تعیین خواهند کرد.
 2 - تملک تکالیفی را ایجاب میکند. استفاده از آن باید توأم با خیر عامه باشد.
 3 - سلب مالکیت فقط به منظور خیر عامه مجاز است و امکان آن فقط بوسیله قانونی خواهد بود که چگونگی و میزان جبران خسارت را پیش‏بینی کرده باشد و جبران باید با رعایت ملاحظات عادلانه از لحاظ مصالح عموم و منافع اشخاصی که خسارت دیده‏اند به عمل آید و در صورت اختلاف راجع به مقدار خسارت وارده به دادگاه‏های عادی میتوان مراجعه کرد.

اصل 15
زمین، منابع طبیعی و وسایل تولید را به منظور انتقاع عامه میتوان به مالکیت عموم یا صورت‏های دیگر اقتصادی که تابع نظارت عمومی باشد به وسیله قانونی که چگونگی و میزان جبران خسارت را تعیین کند درآورد درباره چنین جبران خسارتی ماده 14 بند (3) جمله‏های 3 و 4 بدون کم و کاست قابل اجرا خواهد بود.

اصل 16
 1 - هیچ فردی را از تابعیت آلمانی خود محروم نمیتوان ساخت از دست دادن حق تابعیت فقط بر طبق مقررات قانون ممکن است پیش آید و در مورد کسی که علی رغم اراده خود مشمول آن واقع میشود فقط موقعی امکان دارد که چنین شخصی در اثر آن بلاوطن نشود.
 2 - هیچ فرد آلمانی را نمیتوان به یک دولت خارجی تسلیم کرد افرادی که به دلایل سیاسی تحت تعقیب باشند از حق پناهندگی بهره‏مند خواهند شد.

اصل 17
هر فردی حق خواهد داشت که انفرادا یا به اتفاق دیگران عریضه یا شکوه‏نامه به عنوان مقامات صالحه و به مجالس نمایندگی بدهد.
 ماده 17 a
 1 - قوانین راجع به خدمت نظامی و سرویس عوض آن ممکن است به وسیله موادی که شامل افراد نیروی نظامی و خدمات ازاء آن در دوره خدمت نظامی یا ازاء آن میشود حقوق سیاسی را در مورد بیان و انتشار آزاد عقاید از راه نطق و قلم و تصاویر (ماده 5) بند (1) و حق تسلیم عریضه (ماده 17) در قسمتی که مقرر میدارد تقاضاها یا شکایات را به اتفاق دیگران فراهم و تسلیم دارند محدود سازد.
 2 - قوانین به منظورهای دفاع ملی و از جمله حمایت جمعیت کشوری ممکن است موجب محدودیت حق‏های اساسی آزادی عبور و مرور (ماده 11) و مصونیت خانه از تجاوز بشود (ماده 13).

اصل 18
هر کس که از آزادی بیان و عقاید مخصوصا آزادی مطبوعات (ماده 5) بند (1) آزادی تعلیمات (ماده 5) بند (3) آزادی اجتماعی (ماده 8) آزادی تشکیل مجامع و انجمنها (ماده 9) محرمانه بودن مکاتبات پستی و تلگراف (ماده 10) مالکیت (ماده 14) و یا حق پناهندگی (ماده 16) بند (2) به قصد این که با نظم اساسی دموکراسی آزاد مبارزه نموده باشد سوءاستفاده کند از برخوردار شدن از این حقوق اساسی محروم خواهد گردید. این محرومیت و میزان آن از طرف دیوان قانون اساسی فدرال تعیین خواهد شد.

اصل 19
 1 - تا حدودی که مشمول این قانون اساسی است و مطابق آن یک حق اساسی را به موجب یا بر طبق قانون میتوان محدود نمود ولی چنین قانونی باید جنبه عمومی داشته باشد نه آن که فقط در مورد خاصی به موقع اجرا درآید به علاوه قانون باید با ذکر حق اساسی و عطف به ماده مربوطه آن باشد.
 2 - در هیچ موردی در ماهیت اصلی یک حق اساسی خللی نمیتوان وارد کرد.
 3 - حق‏های اساسی درباره اشخاص حقوقی داخل نیز تا حدودی که چگونگی چنین حقی ایجاب میکند اجرا خواهد شد.
 4 - هر گاه حق کسی از ناحیه مقامات رسمی مورد تجاوز قرار گیرد راه مراجعه او به دادگاه بازخواهد بود و اگر هیچ دادگاه دیگری صلاحیت اختصاصی نداشته باشد به دادگاه‏های عادی میتوان مراجعه کرد.

اصل 20
 1 - جمهوری متحده آلمان یک دولت دموکراتیک، فدرال و سوسیال است.
 2 - سرچشمه قدرت دولت از ملت است. این قدرت از طریق انتخابات و اخذ رأی و به وسیله ارگان جداگانه قوه قانونگزاری، قوه مجریه و قوه قضاییه اعمال خواهد گردید.
 3 - قوه مقننه تابع مقررات قانون اساسی و قوای مجریه و قضاییه پیرو قانون خواهند بود.

اصل 21
 1 - احزاب سیاسی در تکوین اراده سیاسی مردم سهیم خواهند بود. این احزاب ممکن است آزادانه تأسیس شوند. سازمان داخلی آنها باید منطبق با اصول دموکراتیک باشد و بایستی منابع درآمد خود را در معرض اطلاع عامه بگذارند.
 2 - احزابی که به دلیل مرام یا رویه افراد پیوسته به خود در صدد لطمه زدن یا از بین بردن نظم اساسی دموکراتیک آزاد باشند یا هستی جمهوری فدرال آلمان را دچار خطر سازند منافی با قانون اساسی خواهند بود. دیوان قانون اساسی فدرال راجع به این وضع متباین با قانون اساسی تصمیم لازم اتخاذ خواهد کرد.
 3 - جزییات به وسیله قانون فدرال مقرر خواهد گردید.

اصل 22
پرچم فدرال سه رنگ: سیاه - سرخ - طلایی خواهد بود.

اصل 23
اعجالتا این قانون اساسی در سرزمین استانهای بادن باواریا برلن بزرگ هامبورگ هس ساکونی سفلی. رن شمالی وستفالیا. قلمرو رن. شلسویک هلشتاین و ورتمبرگ بادن (1) (و ورتمبرگ. هوهنزلرن(1)) به موقع اجراء در میآید. در قسمت‏های دیگر آلمان بنا بر تاریخ الحاق آنها (2)) قوه اجرایی خواهد یافت.
 (1 - پاورقی: بر طبق قانون فدرال مصوب 4 مه 1951 سرزمین بادن و ورتمبرگ از استان سابق بادن و ورتمبرگ بادن و ورتمبرگ هوهنزلرن بوجود آمده است.)
 (2 - پاورقی: )این قانون اساسی بر طبق قسمت بند اول قانون فدرال مصوب 23 دسامبر 1956 در سرزمین سار مجری شده است.

اصل 24

 1 - فدراسیون به وسیله وضع قانون میتواند اختیارات ناشی از حق حاکمیت خود را به دستگاه‏هایی که میان دولتها بوجود آمده‏اند واگذار کند.
 2 - به منظور حفظ صلح، حکومت فدرال میتواند به یک سیستم امنیت مشترک ملحق گردد و در انجام این منظور تا آن حدودی به تحدید حقوق خودمختاری خود رضایت خواهد داد که موجب و وسیله تضمین نظمی پایدار و صلح‏آمیز در اروپا و در میان ملل جهان بشود.
 3 - برای تسویه اختلافات بین دولت حکومت فدرال به قراردادهایی که به یک سیستم عمومی جامعه و اجباری حکمیت بین ‏المللی ارتباط داشته باشد محلق خواهد گردید.

اصل 25
قواعد کلی حقوق بین ‏الملل عمومی قسمت مکمل قانون فدرال‏اند و بر این قوانین نافذ خواهند بود و مستقیما حقوق و تکالیفی برای ساکنین قلمرو فدرال ایجاد خواهند کرد.

اصل 26
 1 - لوایح قانونی که به منظور بر هم زدن روابط صلح ‏آمیز میان ملل و مخصوصا فراهم کردن موجبات جنگ تعرضی تهیه یا تأیید شده باشد با قانون اساسی منافات خواهد داشت و مستوجب مجازات خواهد بود.
 2 - اسلحه‏ هایی که برای عملیات جنگی اختراع شده باشد قابل ساخت یا صدور یا حمل نخواهد بود مگر با اجازه حکومت فدرال. جزییات به وسیله قانون فدرال مقرر خواهد گردید.

اصل 27
اتمام کشتیهای تجارتی آلمان یک واحد دریایی بازرگانی تشکیل خواهند داد.

اصل 28
 1 - نظم مبتنی بر قانون اساسی هر استان باید منطبق با اصول حکومت جمهوری دموکراتیک سوسیال بر اساس قانون در حدود مفاد این قانون اساسی باشد. در هر یک از نواحی استان و حوزه‏ها مردم باید به وسیله هیأتی که از طریق انتخاب عمومی مستقیم آزاد و متساوی و محرمانه منتخب شده‏اند دارای نمایندگی باشند. در بخشها مجمع نمایندگی ناحیه ممکن است جای یک هیأت منتخب را بگیرد.
 2 - بخشها باید به مسإولیت خود حق مسلم تنظیم تمام امور انجمن محلی را در حدودی که قانون پیش‏بینی کرده است دارا باشند. اتحادیه بخشها حق خودمختاری داخلی را نیز بر طبق مقررات قانون و در حدود وظایف و خدماتی که قانونا برای آنها مقرر گردیده است خواهند داشت.
 3 - حکومت فدرال تضمین میکند که نظم مبتنی بر قانون اساسی استان منطبق با حق‏های اساسی و مدلول بندهای (1) و (2) مزبور باشد.

اصل 29
 1 - سرزمین فدرال با رعایت وافی و کافی روابط ناحیتی تاریخی و ارتباط فرهنگی و صلاح اقتصادی و ساختمان اجتماعی به وسیله قانون فدرال تجدید سازمان خواهد یافت. چنین سازمان جدیدی مبتنی بر ایجاد استانی میشود که از لحاظ وسعت و ظرفیت قادر باشد اقداماتی را که بر عهده او خواهد بود به طرز موُثری انجام دهد.
 2 - در نواحی که به واسطه تجدید سازمان کشوری بعد از تاریخ 8 مه 1945 بدون مراجعه به آراء عمومی جزء استان دیگر شده باشد و هر تغییر خاص دیگری مربوط به تصمیمات قبلی راجع به حدود ارضی ممکن است بنا بر اقدام ابتکاری سکنه استان در ظرف یک سال از تاریخ اجرای این قانون اساسی تقاضا شود چنین اقدامی مستلزم اظهار علاقه یک دهم جمعیتی است که در انتخابات لندتاک (مجلس ایالتی) حق رأی دارند و هر گاه اقدام عمومی مبتنی بر چنین علاقه‏ای باشد حکومت فدرال باید ماده‏ای به لایحه تجدید سازمان استانها اضافه کند حاکی از این که ناحیه مربوط به کدام استان تعلق خواهد داشت.
 3 - پس از تصویب قانون باید راجع به آن قسمت از قانون که انتقال ناحیه‏ای را از استانی به استان دیگر مقرر میدارد در آن محل ارجاع به آراء عمومی بشود و اگر اقدام مورد علاقه مبتنی بر رضایتی هم باشد که بر طبق بند (2) لازم است باز مراجعه به آراء عمومی ضروری خواهد بود.
 4 - هر گاه قانون حتی در یک محل رد شده باشد بایستی مجددا به مجلس شورای ملی فدرال (بوندستاگ) پیشنهاد شود و اگر در مرحله ثانی تصویب گردد مستلزم تأیید به وسیله رفراندوم در سراسر قلمرو فدرال خواهد بود.
 5 - در رفراندوم رأی اکثریت قاطع خواهد بود.
 6 - نظامنامه به وسیله قانون فدرال تنظیم خواهد گردید. تجدید سازمان باید پیش از انقضای سه سال از تاریخ اعلام رسمی این قانون اساسی به پایان برسد و اگر در نتیجه الحاق قسمت دیگری از آلمان ضروری شود در ظرف دو سال پس از چنین الحاقی باید صورت پذیرد.
 7 - ترتیبات راجع به هر نوع تغییر دیگر در مرزهای ارضی به وسیله قانون فدرال و بر طبق تصویب بوندسرات (مجلس شورای استانها) و رأی اکثریت نمایندگان بوندستاک خواهد بود.

اصل 30
اجرای اختیارات دولتی و انجام عملیات حکومت تا حدودی که این قانون اساسی ترتیب دیگری را مقرر نداشته و یا اجازه نداده است بر عهده استان خواهد بود.

اصل 31
قانون فدرال بر قانون استان نافذ خواهد بود.

اصل 32
 1 - اداره کردن روابط با کشورهای خارجی مختص فدارسیون (حکومت متحده) است.
 2 - پیش از انعقاد هر قراردادی که با منافع اختصاصی استانی ارتباط داشته باشد این استان باید با در نظر گرفتن فرصت کافی مورد شور قرار گیرد.
 3 - تا حدودی که استان حق قانونگزاری دارد میتواند با موافقت حکومت فدرال قراردادهایی با دول خارجی امضا کند.

اصل 33
 1 - افراد آلمانی در هر استانی حقوق و تکالیف واحد مدنی خواهند داشت.
 2 - افراد آلمانی بنا بر استعداد و شایستگی خود و حاإز بودن شرایط ضروری حق احراز مقامات رسمی و مشاغل حرفه‏ای را متساویا دارا خواهند بود.
 3 - برخورداری از حقوق مدنی و کشوری و بهره‏مندی از حق احراز مقامات و مزایای رسمی در مورد خدمات عمومی بایستی مستقل از نسبت‏های‏ مذهبی باشد.
 علت بستگی یا عدم بستگی به یک فرقه مذهبی و یا مسلک معنوی نباید موجب محرومیت احدی از مزیتی بشود.
 4 - اجرای اختیارات دولتی به منزله شغل داإمی باید قاعدتا به اعضای اداری دولت که قانون عمومی ناظر بر وضع اداری و خدمت و وفاداری ایشان خواهد بود واگذار شود.
 5 - قانون استخدام کشوری با رعایت اصول دیرین مربوط به خدمات دائمی مملکتی تنظیم خواهد یافت.

اصل 34
هر گاه کسی در حین احراز مقام کشوری که به او واگذار شده است از تعهدات رسمی خود نسبت به طرف ثالث تجاوز کند به طور کلی مسإولیت بر عهده حکومت و یا آن مقام رسمی خواهد بود که وی را در استخدام دارد و در صورت تخلف و یا اهمال شدید حق توسل قانونی محفوظ خواهد بود و در مورد ادعای مربوط به جبران خسارت و یا حق توسل، صلاحیت دادگاه‏های عادی نیز باید ناظر بر جریان امر باشد.

اصل 35
اتمام مقامات فدرال و استان با یکدیگر معاضدت قانونی و اداری خواهند داشت.

اصل 36
 1 - مأمورین کشوری عالیترین مقام فدرال ازتمام استانها متناسبا گرفته میشوند. افرادی که در سایر قسمتهای فدرال اشتغال دارند باید بر طبق معمول از همان استانی باشند که در آنجا خدمت میکنند.
 2 - قوانین نظامی با رعایت تقسیمات فدراسیون به استان و اختصاصات اخلاقی اهالی هر استان وضع خواهد شد.

اصل 37
 1 - هر گاه استانی از انجام تعهدات فدرالی خود که بر طبق این قانون اساسی یا قانون دیگر فدرال به عهده دارد بر نیاید حکومت فدرال با موافقت بوندسرات (مجلس شورای استانها) میتواند برای الزام استان با توسل به قوه قهریه فدرال اقدام لازم بکند.
2 - (1)برای اجرای چنین الزامی حکومت فدرال یا کمیسر او حق خواهد داشت به هر استان و مقامات آن دستورات صادر کند.
 (1 - پاورقی: بند (2) به وسیله قانون فدرال مصوب 19 مارس 1956 به قانون اساسی الحاق یافته است. (این تبصره به بند 2 ماده 36 مربوط است))

اصل 38
 1 - نمایندگان بوندستاگ آلمان به وسیله اخذ آراء عمومی، مستقیم، آزاد متساوی و محرمانه منتخب میشوند. ایشان نمایندگان تمام مردم خواهند بود تابع دستورات و تعلیماتی نبوده و فقط از وجدان خود تبعیت خواهند کرد.
2 - هر فردی که به سن 21 سالگی رسیده باشد حق دادن رأی و هر نفری که بیست و پنج سال داشته باشد حق انتخاب شدن خواهد داشت.
3 - جزییات به وسیله قانون فدرال تنظیم خواهد شد.

اصل 39
 1 - بوندستاگ برای دوره‏های چهارساله انتخاب میشود. دوره قانونگزاری چهار سال پس از اولین جلسه و یا در اثر انحلال پایان مییابد. انتخابات جدید در ظرف سه ماه آخر دوره قانوگزاری و یا در عرض شصت روز بعد از انحلال صورت خواهد گرفت.
 2 - بوندستاگ در ظرف سی روز از تاریخ انجام انتخابات تشکیل می‏شود ولی زودتر از پایان دوره مجلس پیشین تشکیل جلسه نخواهد داد.
 3 - بوندستاگ ختم و ادامه جلسات خود را تعیین خواهد کرد. رییس بوندستاگ میتواند آن را زودتر از وقت تعیین شده تشکیل دهد و در صورتی قادر به چنین کاری خواهد بود که یک سوم نمایندگان یا رییس جمهوری فدرال و یا صدراعظم فدرال درخواست نماید.

اصل 40
 1 - بوندستاگ رییس و معاونین رییس و منشی‏های خود را انتخاب و نظامنامه داخلی خود را تنظیم میکند.
 2 - رییس مجلس دارای اختیارات مالکیت و پلیسی در عمارت بوندستاگ خواهد بود. هیچگونه بازرسی محل یا اقدام به توقیف در ابنیه بوندستاگ بدون اجازه او امکان ندارد.

اصل 41
 1 - بوندستاگ مسئولیت رسیدگی به صحت انتخابات را بر عهده خواهد داشت و تصمیم بر اینکه نماینده ای کرسی خود را از دست داده یا نه با او است.
2 - شکایت از تصمیمات بوندستاگ را به دادگاه عالی قانون اساسی میتوان عرضه داشت.
3 - جزییات به وسیله قانون فدرال مقرر خواهد شد.

اصل 42
 1 - جلسات بوندستاگ علنی خواهد بود. بنابر پیشنهاد یک دهم از اعضا و یا بر طبق پیشنهاد حکومت فدرال با اکثریت دو سوم از حضور عامه در جلسات میتوان جلوگیری کرد و رأی نسبت به این پیشنهاد در جلسه‏ای عامه حضور ندارند گرفته خواهد شد.
 2 - تصمیمات بوندستاگ احتیاج برای اْکثریت خواهد داشت مگر در مواردی که این قانون اساسی ترتیب دیگری را مقرر کرده باشد. برای انتخاباتی که از جانب بوندستاگ میشود ممکن است نظامنامه استثناإاتی را پیش‏بینی کند.
 3 - گزارش‏های صحیح و مقرون به حقیقت از جلسات عمومی بوندستاگ و کمیته‏های آن نباید موجب هیچگونه مسإولیتی بشود.

اصل 43
بوندستاگ و هر یک از کمیته های آن میتوانند حضور هر کدام از وزیران حکومت فدرال را در جلسه خواستار شوند.
 2 - اعضای بوندستاگ و حکومت فدرال و همچنین نفراتی که از جانب آنها مأمور شده باشند حق حضور در هر جلسه بوندستاگ و کمیته‏های آن را خواهند داشت به اظهارات آنها هر موقعی باید گوش فراداد.

اصل 44
 1 - بوندستاگ حق خواهد داشت و برطبق درخواست یک چهارم اعضای خود مکلف خواهد بود کمیته رسیدگی ترتیب دهد که مدارک لازم را موقع استماع عرایض عمومی فراهم کند. از حضور عامه در چنین جلسه‏ای میتوان ممانعت کرد.
 2 - مقررات آیین دادرسی جزایی بدون کم و کاست در فراهم ساختن مدرک مجری خواهد بود و در محرمانه بودن مکاتبات و پست و تلگراف بی‏سیم خللی وارد نخواهد شد.
3 - دادگاه‏ها و مقامات اداری موظفند کمک‏های قانونی و اداری بنمایند.
4 - تصمیمات کمیته‏های تحقیق تابع رسیدگی‏های قضایی نخواهد بود.
 دادگاه‏ها آزاد خواهند بود درباره واقعیاتی که تحقیقات مبتنی بر آنها است تدقیق و قضاوت کنند.

اصل 45
 1 - بوندستاگ کمیته ثابتی را تعیین خواهد کرد که صیانت حقوق بوندستاگ را در برابر حکومت فدرال در حین دو دوره قانونگزاری عهده دار شود. کمیته مزبور حقوق کمیته تحقیق را نیز دارا خواهد بود.
 2 - اختیارات وسیعتری مانند اختیار قانونگزاری و انتخاب صدراعظم فدرال و بازخواست کردن از رییس جمهور فدرال در حدود صلاحییت کمیته ثابت نخواهد بود.
 ماده 45 - *
 1 - بوندستاگ یک کمیته امور خارجی و یک کمیته دفاع تعیین خواهد نمود. هر دو کمیته بین دو دوره قانونگزاری نیز انجام وظیفه خواهند کرد.
 2 - کمیته دفاع حقوق کمیته تحقیق را هم خواهد داشت و بنابر پیشنهاد یک چهارم اعضای خود موظف خواهد بود در باره هر مسئله خاصی رسیدگی و تحقیق کند.
 3 - ماده 44 بند (1) در مورد امور دفاع قابل اجرا نخواهد بود.
 (پاورقی *: الحاق به وسیله قانون فدرال مصوب 19 مارس 1956)
 ماده 45 - **
 از طرف بوندستاگ یک کمیسر دفاع تعیین خواهد گردید که حقوق اساسی بوندستاگ را صیانت و آن را در اجرای نظارت پارلمانی معاضدت کند. جزییات به وسیله قانون فدرال مقرر خواهد گردید.
 (پاورقی ** : الحاق به وسیله قانون فدرال مصوب 19 مارس 1956)

اصل 46
 1 - یک نماینده را هیچوقت نمیتوان به دادگاهها احضار و یا تابع مقررات انضباطی کرد و یا در اثر رأی که در بوندستاگ داده و یا حرفی که در آنجا و یا یکی از کمیته ‏های آن زده است نمیتوان در خارج مورد بازخواست قرار داد. ارتکاب اهانت مشمول این ترتیب نخواهد بود.
2 - نماینده را فقط با اجازه بوندستاگ برای عمل خلافی میتوان بازخواست و یاتوقیف کرد مگر آنکه در حین ارتکاب جرم و یا طی روز بعد توقیف شود.
3 - اجازه بوندستاگ همچنین برای هر گونه تحدید دیگرآزادی شخصی نماینده یا بر طبق ماده 18 برای شروع اقدامات بر علیه او ضروری خواهد بود.
4 - هر گونه تعقیب جزایی و هر نوع اقدماتی به موجب ماده 18 بر علیه یک نفر نماینده و هر گونه بازداشت یا تحدید دیگر آزادی شخصی او در صورت درخواست بوندستاگ معوق خواهد ماند.

اصل 47
نمایندگان مختارند که از فاش کردن نام افرادی که به مناسب سمت نمایندگی مطالبی به ایشان اظهار کرده و یا حقایقی را به اطلاع آنها رسانیده باشند و یا از بیان آن حقایق خودداری کنند و تا حدودی که این حق راجع به امتناع از افشای مطلب پابرجا است ضبط هیچگونه اسنادی هم امکان نخواهد داشت.

اصل 48
 1 - هر نفری که داوطلب نمایندگی بوندستاگ شده باشد حق مرخصی ضروری برای منظور مبارزه انتخابی خود خواهد داشت.
 2 - هیچ فردی را نمیتوان از احراز و اجرای سمت نمایندگی ممانعت کرد و او را نمیتوان بدین مناسبت خواه با اطلاع یا بدون اطلاع قبلی از کاربر کنار ساخت.
 3 - نمایندگان حق پاداش مالی به حدی که کافی و وافی برای تأمین استقلال ایشان باشد خواهند داشت به علاوه حق استفاده بدون پرداخت از هر گونه وسایط نقلیه دولتی را دارا میباشند جزییات را قانون فدرال تنظیم خواهد کرد.

اصل 49
راجع به اعضای هیأت رییسه و کمیته ثابت و کمیته امور خارجی و کمیته دفاع و همچنین علی‏ البدلهای اصلی آنها مواد 46 و 47 و بندهای (2) و (3) ماده 48 در حین دو دوره قانوگزاری نیز نافذ خواهد بود.

اصل 50
هر استان به وسیله بوندسرات درباره قانونگزاری و حکومت با دولت فدرال همکاری خواهد کرد.

اصل 51
 1 - بوندسرات شامل اعضای حکومتهای استانی است که آنها را منصوب و یا منفصل میکند. اعضای دیگر حکومتهای مزبور ممکن است به صورت علی‏ البدل تعیین شوند.
 2 - هر استان دارای لااقل سه ‏رأی خواهد بود. استانی که بیش از سه میلیون جمعیت داشته باشد چها ر رأی و استان با جمعیت بیش از شش میلیون پنج رأی خواهد داشت.
 3 - هر استان میتواند به اندازه حق رأی خود نماینده تعیین کند. آراء هر استان از طرف اعضای حاضر یا علی‏البدلهای آنها فقط به صورت دسته ‏جمعی داده می‏شود.

اصل 52
 1 - بوندسرات رییس خود را به مدت یک سال انتخاب میکند.
 2 - رییس، بوندسرات را برای تشکیل جلسات دعوت خواهد کرد. او باید اگر نمایندگان لااقل دو استان و یا حکومت فدرال درخواست کرده باشند مجلس را تشکیل دهد.
 3 - بوندسرات تصمیمات خود را لااقل بنابر رأی اکثریت نمایندگان خود خواهد گرفت و قواعد و نظامنامه کار خود را ترتیب خواهد داد جلسات آن علنی است ولی عامه را از حضور در جلسات آن میتوان منع کرد.
 4 - اعضای دیگر و مأموران حکومت‏های استان میتوانند در کمیته‏های بوندسرات عضویت یابند.

اصل 53
اعضای حکومت فدرال حق خواهند داشت و در صورت تقاضا مکلف خواهند بود که در مذاکرات بوندسرات و کمیته‏ های آن شرکت جویند. باید به اظهارات آنها هر موقعی گوش فرا داد. بوندسرات باید به وسیله حکومت فدرال مرتبا در جریان امور باشد.

اصل 54
 1 - رییس جمهوری فدرال بدون بحث به وسیله مجمع فدرال منتخب میشود. هر فرد آلمانی که شرایط انتخاب نمایندگان مجلس بوندستاگ را حاإز و دارای چهل سال سن باشد میتواند به ریاست جمهوری انتخاب شود.
 2 - دوره ریاست جمهوری فدرال پنج سال و تجدید انتخاب برای دوره مجدد فقط یک بار مجاز خواهد بود.
 3 - مجمع فدرال مرکب خواهد بود از اعضای بوندستاک و عده برابر آنها از اعضایی که از طرف مجامع نمایندگی استان مطابق قواعد نمایندگی نسبی منتخب میشوند.
 4 - مجمع فدرال نباید دیرتر از سی روز پیش از انقضای دوره ریاست جمهوری فدرال و یا در صورت انقضای قبل از موعد مقرر آن دیرتر از سی روز بعد از این تاریخ تشکیل یابد. این مجمع را رییس بوندستاگ تشکیل خواهد داد.
 5 - پیش از اتمام دوره قانونگزاری، مدت مصرح در بند(4) جمله اول از نخستین جلسه بوندستاگ شروع میشود.
 6 - شخصی که آراء اکثریت اعضای مجمع فدرال را تحصیل کرده باشد منتخب خواهد بود. هر گاه چنین اکثریتی در دو وهله اخذ آراء بدست نیامده باشد داوطلبی که بیشتر آراء را در مرحله بعدی تحصیل کند منتخب محسوب میگردد.
 7 - تفصیل به وسیله قانون تعیین خواهد گردید.

اصل 55
 1 - رییس جمهوری فدرال نمیتواند از اعضای حکومت یا هیأت مقننه فدرال یا استان باشد.
 2 - رییس جمهوری نمیتواند هیچ شغل یا درآمد مالی دیگر داشته باشد یا در امور بازرگانی شرکت جوید یا به حرفه‏ای اشتغال ورزد و یا وابسته به دستگاه یا هیأت مدیره بنگاهی باشد که جنبه انتفاعی دارد.

اصل 56
هنگام شروع ریاست جمهوری، او در جلسه مشترک بوندستاگ و بوندسرات مراسم سوگند را به شرح ذیل انجام میدهد.
 "سوگند یاد میکنم که به جان و دل مساعی خود را برای بهبود حال مردم آلمان و تقویت منافع آنها و ممانعت از هر گونه لطمه ‏ای نسبت به آن و حفظ و دفاع از قانون اساسی و قوانین فدراسیون مصرف کنم و با علاقه‏ای وجدانی تکالیفم را انجام دهم و نسبت به همه عادل باشم. با عنایت خداوند متعال."
 سوگند را بدون رعایت آداب مذهبی نیز می‏توان ادا کرد.
اصل 57
اگر رییس جمهوری از انجام تکالیف خود محروم و با مسند ریاست جمهوری قبل از موعد مقرر خالی شود اجرای اختیارات وی به عهده رییس بوندستاگ خواهد افتاد.
اصل 58
اوامر و فرامین ریاست جمهوری برای تنفیذ احتیاج به امضای متقابل صدراعظم آلمان و یا وزیر مربوطه فدرال دارد. این ترتیب شامل انتصاب یا عزل صدراعظم فدرال و یا بر طبق ماده 63 و درخواست مبتنی بر بند (3) ماده 69 انحلال بوندستاگ نخواهد شد.
اصل 59
 1 - رییس جمهوری نماینده فدراسیون در روابط بین‏المللی آن محسوب میشود وی به نمایندگی از طرف فدراسیون قراردادها و عهود با دول خارجی منعقد میسازد. سفرا نزد دولتهای دیگر می‏فرستند و نمایندگان آنها را میپذیرد.
 2 - عهدنامه‏هایی که پایه روابط سیاسی فدراسیون یا مربوط به موارد قانونگزاری فدرال است مستلزم موافقت یا تشریک مساعی به صورت قانونی فدرال و دستگاه‏هایی است که برای هر مورد اختصاص مربوط به چنین امور قانونی صلاحیت دارند. درباره قراردادهای راجع به مساإل اداری، مقررات مربوط به امور اداری فدرال بی‏کم و کاست اجرا خواهد شد.
 ماده 59 - *
 1 - بوندستاگ تصمیم خواهد گرفت که در چه موردی موضوع دفاع پیش‏آمده است و تصمیمات آن به وسیله رییس جمهوری فدرال مجری میشود.
 2 - هر گاه مشکلات بغرنجی مانع تشکیل بوندستاگ بشود رییس جمهوری فدرال میتواند در صورتی که تأخیر موجب خطر باشد به اخذ تصمیم و اقدام مبادرت ورزد مشروط بر اینکه اقدامات او مورد تأیید صدراعظم فدرال باشد. رییس جمهور باید قبلا در این خصوص با روُسای بوندستاگ و بوندسرات مشورت کند.
 3 - اعلامیه‏های مربوط به پیش‏آمد یک مورد دفاعی که تأثیر مطلوبی در روابط بین‏المللی داشته باشد از طرف ریاست جمهوری قبل از اخذ تصمیم و اقدامات لازم‏انتشار نخواهد یافت.
 4 - هر گونه تصمیم مربوط به انعقاد صلح بر اساس قانون فدرال اتخاذ خواهد گردید.
 (پاورقی: * - به وسیله قانون فدرال مصوب 19 مارس 1956 الحاق یافته است.)
اصل 60
 1 - رییس جمهوری فدرال قضات و مأمورین کشوری فدرال و صاحب‏ منصبان و افسران غیر شاغل را نصب و عزل می‏کند مگر آن که قانون فدرال ترتیب دیگر مقرر داشته باشد. *
 ( پاورقی: * - تصمیم به وسیله قانون فدرال مصوب 19 مارس 1956)
 2 - رییس جمهوری به نمایندگی از طرف فدراسیون اختیار عفو را در موارد اختصاصی به کار خواهد برد.
 3 - ممکن است او این اختیارات را به مقامات دیگر واگذار کند.
 4 - بند (2) تا (4) ماده 46 بدون تفاوت نسبت به رییس جمهوری اجرا میشود.
اصل 61
 1 - بوندستاگ یا بوندسرات میتواند رییس جمهوری را در پیشگاه دادگاه عالی قانون اساسی به مناسبت تخطی عمدی نسبت به این قانون اساسی یا هر قانون فدرال دیگر تحت تعقیب قرار دهد. پیشنهاد تعقیب باید مبتنی بر درخواست لااقل یک چهارم اعضای بوندستاگ یا یک چهارم آراء بوندسرات باشد. برای تصمیم تعقیب اکثریت دو سوم اعضای بوندستاگ و یا دو سوم آراء بوندسرات لازم است. رسیدگی جرم بر عهده شخصی خواهد بود که از طرف هیأت رسیدگی تعیین شده باشد.
 2 - اگر دادگاه فدرال قانون اساسی دریابد که تقصیر تجاوز به قانون اساسی یا هر قانون فدرال دیگر به رییس جمهوری فدرال وارد است میتواند او را به واسطه تجاوز نسبت به اختیارات مقام ریاست جمهوری متهم و پس از رسیدگی حکم موقت صادر و او را از انجام تکالیف ریاست جمهوری منع کند.
اصل 62
حکومت فدرال مرکب خواهد بود از صدراعظم فدرال و وزیران فدرال.
اصل 63
صدراعظم فدرال بنا بر پیشنهاد رییس جمهوری فدرال بدون بحث از طرف بوندستاگ منتخب میشود.
 2 - شخصی که آراء اکثریت اعضای بوندستاگ را بدست بیاورد منتخب محسوب میشود و شخص منتخب باید از جانب رییس جمهوری منصوب گردد.
3 - هر گاه شخص پیشنهادی انتخاب نشود بوندستاگ در ظرف چهارده روز از تاریخ اخذ رای میتواند به وسیله بیش از نصف آرای اعضای خود صدراعظم فدرال را برگزیند.
4 - هرگاه نامزدی در ظرف مدت مزبور تعیین نشده باشد بدون تأخیر اخذ رأی جدید به عمل خواهد آمد و هر شخصی که رأی بیشتر بدست آورده باشد منتخب محسوب خواهد شد. هر گاه شخص منتخب آرای اکثریت اعضای بوندستاگ را تحصیل نماید رییس جمهوری باید او را در ظرف هفت روز از تاریخ انتخاب منصوب کند و اگر شخص منتخب چنین اکثریتی را حاإز نشده باشد رییس جمهوری باید در ظرف هفت روز او را منصوب و یا اینکه بوندستاگ را منحل کند.
اصل 64
1 - وزیران فدرال از طرف رییس جمهوری بنا بر پیشنهاد صدراعظم فدرال منصوب یا معزول میشوند.
2 - صدراعظم فدرال و وزیران فدرال باید موقع احراز مقام خود سوگندی را که در ماده 56 قید شده است یاد کنند.
اصل 65
صدراعظم فدرال باید راجع به سیاست عمومی تصمیم اتخاذ کند و مسإولیت این کار به عهده او است و در حدود سیاست عمومی هر وزیر فدرال امور مربوط به دستگاه خود را با مسإولیت خویش اداره خواهد کرد. حکومت فدرال در مورد اختلاف نظر میان وزیران فدرال تصمیم خواهد گرفت. صدراعظم فدرال امور حکومت فدرال را بر طبق نظامنانه و ترتیبی که به وسیله حکومت فدرال قبول و از طرف رییس جمهوری فدرال تصویب شده باشد اجرا خواهد کرد.
ماده 65 *
1 - اختیارات فرماندهی نیروی مسلح به عهده وزیر دفاع فدرال خواهد بود.
2 - درباره اعلام تصمیم رسمی مربوط به مورد دفاع، اختیار فرماندهی به عهده صدراعظم فدرال محول است.
(پاورقی‏ * : به وسیله قانون فدرال مصوب 19 مارس 1956 الحاق یافت.)
اصل 66
صدراعظم فدرال و وزیران فدرال نمیتوانند هیچگونه شغل رسمی یا درآمد دیگر داشته باشند یا در کار تجارت وارد شوند یا به حرفه دیگری بپردازند یا وابسته به مدیریت و یا بدون موافقت بوندستاگ منتسب به هیأت مدیره بنگاهی باشند که کار انتفاعی دارد.
اصل 67
 1 - بوندستاگ میتواند عدم اعتماد خود را نسبت به صدراعظم فدرال فقط بدین نحو ابراز دارد که با اکثریت اعضای خود جانشین او را تعیین و از رییس جمهوری عزل صدراعظم را درخواست کند. رییس جمهوری باید با این تقاضا موافقت و شخص منتخب را منصوب کند.
اصل 68
 1 - اگر اقدام صدراعظم فدرال برای رأی اعتماد مورد تأیید اکثریت اعضای بوندستاگ واقع شود رییس جمهوری فدرال بنا بر پیشنهاد صدراعظم میتواند در ظرف بیست و یک روز بوندستاگ را منحل کند. این حق انحلال همینکه بوندستاگ با رأی اکثریت اعضای خود صدراعظم دیگری انتخاب کند منتفی میشود.
 2 - چهل و هشت ساعت باید بین اقدام مزبور و رأی نسبت به آن فاصله باشد.
اصل 69
 1 - صدر اعظم فدرال یکی از وزیران فدرال رامعاون خود تعیین میکند.
 2 - دوره مقام صدراعظم فدرال یا وزیر فدرال در هر حال با تشکیل اولین جلسه بوندستاگ جدید پایان میپذیرد و دوره مقام هر وزیر فدرال با هر نوع پایان یافتن مدت صدارت نخست وزیر فدرال خاتمه مییابد.
 3 - به درخواست رییس جمهوری فدرال صدراعظم فدرال و یا به درخواست صدراعظم فدرال یا رییس جمهوری یکی از وزیران فدرال مأمور خواهد شد که امور مربوط به صدارت عظمی را تا تعیین جانشین اداره کند.
اصل 70
 1 - استان اختیاردارد تا حدودی که این قانون اساسی اختیارات قانونگزاری را به حکومت متحده نداده باشد به وضع قانون اقدام کند.
 2 - حدود صلاحیت بین فدراسیون و استان راجع به اختیارات قانونگزاری انحصاری یا مشترک به وسیله مواد این قانون اساسی تعیین شده است.
اصل 71
راجع به مسایل مشمول اختیارات قانونگزاری انحصاری فدراسیون، استان فقط وقتی حق وضع قانون و تا حدودی این حق را خواهد داشت که یک قانون فدرال صریحا آن را مجاز کرده باشد.
اصل 72
 1 - راجع به موارد اختیارات قانونگزاری مشترک، استان تا موقعی حق وضع قانون و تا حدودی این حق را خواهد داشت که فدراسیون اختیارات قانونگزاری خود را اعمال ننموده باشد.
 2 - فدراسیون حق قانونگزاری راجع به مسایل ذیل را تا حدودی خواهد داشت که احتیاج مقررات قانونی فدرال وجود داشته باشد مانند:
 1 - موضوعی که ممکن نباشد از طریق قانونگزاری استان به طرز موُثری مشمول مقررات شود.
 2 - مقررات در باب موضوعی به وسیله قانون استان به منافع استان دیگر یا تمام جامعه لطمه وارد سازد.
 3 - صیانت وحدت حقوقی و اقتصادی به خصوص حفظ اتحاد شکل شرایط زندگی در خارج از حدود استان وضع چنین قانونی را ایجاب کند.
اصل 73
فدراسیون اختیار انحصاری و قانونگزاری درباره مسایل ذیل را دارا است:
 1 - امور خارجه و همچنین دفاع، شامل خدمت نظامی افراد کشوری که سنشان از هیجده سال گذشته باشد و حمایت از سکنه کشوری.
 2 - موضوع تابعیت در فدراسیون
 3 - آزادی مسافرت، امور گذرنامه، پذیرش مهاجر و مهاجرت و استرداد مجرمین.
 4 - اصول ارزی، پول، سکه، اوزان و مقادیر و همچنین تعیین مدت آن
 5 - وحدت قلمرو گمرکی و بازرگانی، عهود راجع به تجارت و کشتیرانی و آزادی حمل و نقل کالای تجارتی و مبادله اجناس و پرداختها با کشورهای خارجی به علاوه حفاظت مرزی و گمرکی.
 6 - راه ‏آهن‏های فدرال و خطوط هوایی
 7 - سرویس‏های پستی و ارتباطات تلفنی و تلگرافی.
 8 - وضع قانونی افرادی که به وسیله فدراسیون و از طرف هیأتهای فدرال به موجب قانون عمومی استخدام شده اند.
 9 - حقوق مالکیت صنعتی و حق طبع و انتشار.
 10 - همکاری فدراسیون و استان در امور پلیس جنایی و حمایت قانون اساسی تأسیس یک اداره فدرال پلیس جنایی و همچنین کنترل بین‏ المللی جرائم.
11 - آمارهای مربوط به امور فدرال.
اصل 74
اختیارات قانونگزاری مشترک شامل امور ذیل خواهد گردید:
 1 - قانون مدنی، قانون جزایی و اجرای احکام قضایی، آیین ‏دادرسی، حرفه قضایی دفاتر اسناد رسمی و مشاوره حقوقی
 2 - ثبت ولادت، وفات و ازدواج
 3 - قانون شرکتها و مجامع
 4 - قانون راجع به اقامت و استقرار اتباع بیگانه
 5 - جلوگیری از انتقال آثار قیمتی فرهنگی آلمانی به خارجه
 6 - مسایل پناهندگان و تبعیدشدگان
 7 - امور عام‏المنفعه
 8 - تابعیت در استان
 9 - خسارت ناشی از جنگ و غرامت
 10 - منافع افراد ضربت خورده از جنگ و وابستگان نفراتی که در جنگ کشته شده‏اند، کمک به اسیران سابق جنگی و مراقبت از گورستانهای نظامی.
 11 - قانون مربوط به امور اقتصادی، معادن، صنایع قوه برق فرآورده ‏های صنعتی، تجارت، بانکساری، بورس و بیمه‏ های خصوصی.
 11 - تولید و استفاده از نیروی اتمی برای مقاصد صلح، ساختن و بکارانداختن تأسیسات جهت منظورهای مزبور حمایت از خطرات ناشی از پخش نیروی اتمی یا اشعه اتمی و انتقال مواد حامل رادیوآکتیو*
 (*پاورقی: به وسیله قانون فدرال مورخ 23 دسامبر 1959 الحاق یافته است.)
 12 - قاتوت کار شامل سازمان قانونی، تاسیسات صنعتی، حمایت از کارگران، آؤانسها و دفاتر کار و همچنین بیمه‏ های اجتماعی متضمن بیمه دوره بیکاری.
 13 - تشویق تحقیقات علمی.
 14 - قانون ناظر بر مصادره تا حدودی که به موارد مذکور در مواد 73 و 74 مربوط میشود.
 15 - انتقال زمین، منابع طبیعی و اسباب تولید صنعتی به مالکیت عمومی و یا هر نوع ترتیب اقتصادی که تابع نظارت عمومی باشد.
 16 - جلوگیری از سوء استفاده اختیارات اقتصادی.
 17 - تشویق تولیدات کشاورزی و جنگل، حفاظت منابع آذوقه، واردات و صادرات مواد فلاحتی و جنگلی، صید ماهی در دریای آزاد و آب‏های ساحلی و نگهبانی سواحل.
 18 - نقل و انتقالات املاک، قانون اراضی و مطالب مربوط به اجاره زمین‏های فلاحتی، خانه سازی، مسکن و خانه یابی.
 19 - اقدامات بر ضد ناخوشیهای مسری و آفات انسانی و حیوانی، جواز ورود به مشاغل طبی و پیشه‏ های دیگر مربوط به معالجه و خرید و فروش مواد مخدر و دارو و سموم.
 20 - حمایت در مورد حمل و نقل آذوقه و نوشابه ‏ها و همچنین لوازم زندگی درباره علوفه و بذرهای کشاورزی و جنگلی و تخمکاری و حمایت درختان و نهال‏ها در مقابل امراض و آفات.
 21 - کشتیرانی در اقیانوسها و سواحل و امداد مربوط به کشتیرانی، کشتیرانی در آب‏های داخلی، سرویسهای هواشناسی و طرق بحری و راه‏های آبی داخلی که برای استفاده عبور و مرورهای عمومی باشدا
 22 - رفت و آمد در جاده‏ها و حمل و نقل‏های موتوری و ساختن و نگاهداری شاهرا‏ه‏های با مسافت طولانی.
 23 - راه ‏آهن‏هایی که در اختیار دستگاه فدرال نباشد غیر از راه ‏آهن‏های کوهستانی.
اصل 75
فدراسیون با رعایت شرایط ماده 72 حق خواهد داشت مقرراتی راجع به موارد ذیل وضع کند:
 1 - وضع حقوقی افرادی که در استان و قراء و در هیأتهای دیگری که تابع قانون عمومی‏اند استخدام شده‏اند.
 2 - وضع عمومی جراید و فیلم‏ها.
 3 - شکار، حفاظت طبیعت و نقاط طبیعی اطراف شهر.
 4 - توزیع اراضی، برنامه‏های ناحیتی و اداره آب.
 6 - موضوعات مربوط به ثبت احوال و شناسنامه.
اصل 76
لوایح در بوندستاگ به وسیله حکومت فدرال یا اعضای بوندستاگ و یا به وسیله بوندسرات پیشنهاد میشود.
 2 - لوایح حکومت فدرال ابتدا به بوندسرات داده میشود و بوندسرات مجاز خواهد بود وضع خود را نسبت به این لوایح در ظرف سه هفته اظهار کند.
 3 - لوایح بوندسرات به وسیله حکومت فدرال به بوندستاگ داده میشود. ضمن انجام این کار حکومت فدرال نیز باید نظر خود را اعلام دارد.
اصل 77
 1 - قوانین فدرال به تصویب بوندستاگ میرسد. پس از قبول لایحه‏ای به وسیله بوندستاگ باید این لایحه بدون تأخیر از طرف رییس بوندستاگ به بوندسرات احاله شود.
 2 - بوندسرات میتواند در ظرف دو هفته از تاریخ وصول لایحه تقاضا کند که کمیته‏ای برای رسیدگی مشترک لایحه مزبور مرکب از اعضای بوندستاگ و اعضای بوندسرات تشکیل گردد ترکیب و ترتیب کار این کمیته مبتنی بر قواعدی خواهد بود که بوندستاگ تصویب و بوندسرات هم آن را تأیید نموده باشد.
 اعضای بوندسرات در این کمیته تابع دستوراتی نخواهند بود. هر گاه موافقت بوندسرات برای تصویب قانونی ضروری باشد درخواست مربوط به تشکیل این کمیته ممکن است به وسیله بوندستاگ یا حکومت فدرال به عمل آید. اگر کمیته هر گونه اصلاح در لایحه‏ای که قبول شده است پیشنهاد کند بوندستاگ مجددا باید نسبت به آن لایحه رأی بدهد.
 3 - در مواردی که موافقت بوندسرات نسبت به قانون ضروری نباشد بوندسرات میتواند در صورتی که تشریفات کار مطابق بند (2) انجام شده باشد در ظرف یک هفته اعتراض خود را نسبت به لایحه‏ای که بوندستاگ تصویب نموده تقدیم دارد. این مدت در مورد جمله آخر بند (2) از موقع دریافت لایحه به صورتی که از طرف بوندستاگ قبول شده است شروع میشود و در موارد دیگر در خاتمه اقدامات کمیته چنانکه در بند (2) پیش‏بینی گردیده است.
 4 - اگر اعتراضی با اکثریت آرای مجلس بوندسرات پذیرفته شده باشد به وسیله اکثریت آرای بوندستاگ قابل رد خواهد بود و اگر بوندسرات اعتراض را با اکثریت لااقل دو سوم آرای خود قبول کرده باشد رد آن از طرف بوندستاگ مستلزم اکثریت دو سوم متضمن لااقل اکثریت اعضای بوندستاگ خواهد بود.
اصل 78
اقانونی را که بوندستاگ پذیرفته باشد موقعی تصویب شده تلقی خواهد شد که بوندسرات آن را تأکید کند و یا برطبق بند (2) ماده (77) درخواستی نسبت به آن عنوان ننماید یا آن که در ظرف مدت مندرج در بند (3) ماده (77) اعتراضی به عمل نیاورد و یا اگر چنین اعتراضی شده است مسترد بدارد و یا آن که اعتراض مزبور از طرف بوندستاگ رد شده باشد.
اصل 79
 1 - این قانون اساسی را فقط با نص قانونی که صریحا آنرا اصلاح یا چیزی به آن ملحق کند میتوان اصلاح کرد در مورد عهدنام ه‏های بین ‏المللی که موضوع ان استقرار صلح و یا فراهم ساختن موجبات صلح یا لغو یک رؤیم اشغالی و یا به منظور دفاع جمهوری فدرال طرح‏ریزی شده باشد یک توجیه اصلاحی دال بر اینکه مواد این قانون اساسی با امضا و یا اجرای چنین عهدنامه‏ هایی مباینت ندارد کافی خواهد بود بشرط اینکه تغییر متن قانون اساسی منحصرا ناظر بر این توجیه توضیحی فراهم شود.*)
 (پاورقی*: جمله دوم بند (1) به وسیله قانون فدرال مصوب 26 مارس 1954 الحاق یافته است.)
 2 - چنین قانونی رأی مثبت دو سوم اعضای بوندستاگ و دو ثلث آرای بوندسرات را لازم خواهد داشت.
 3 - هیچگونه اصلاح این قانون اساسی در مورد تقسیم فدراسیون به استان و همکاری اصولی استان در امر قانونگزاری و یا اصول اساسی مندرج در ماده 1 و 20 مجاز نخواهد بود.
اصل 80
 1 - به حکومت فدرال یا وزیر فدرال یا حکومت‏های استان به وسیله قانون اختیار میتوان داد که احکامی که قدرت قانونی داشته باشد صادر کنند. مفاد و مقصود و میزان اختیاری که تفویض میشود باید در خود قانون پیش‏بینی بشود و مبنای قانونی باید در خود احکام قید گردد. هر گاه در قانونی پیش‏بینی شود که اختیار مزبور قابل واگذاری است، حکمی قانونی مشعر بر واگذار کردن اختیار نیز لازم خواهد بود.
 2 - موافقت بوندسرات برای احکام واجد اثر قانونی که از طرف حکومت فدرال یا وزیر فدرال راجع به مقررات اساسی جهت به کار بردن تسهیلات راه‏آهن‏های فدرال و سرویس‏های پست و تلگراف بیسیم و یا مقررات عوارض مربوط به آن یا درباره ساختمان و به کار انداختن خط‏آهن و همچنین برای احکامی که بر طبق قوانین فدرال قدرت قانونی دارند و موافقت بوندسرات نسبت به آنها ضروری است و یا توسط استان‏ها به نمایندگی فدراسیون یا مساإلی مربوط به خود آنها صادر میشود لازم خواهد بود مگر آن که قوه مقننه فدرال ترتیب دیگری را مقرر کرده باشد.
اصل 81
 1 - اگر در موارد مربوط به ماده (68) بوندستاگ منحل نشود و لایحه‏ای را با وجود آن که حکومت فدرال آن را فوری عنوان کرده رد کند، رییس جمهوری فدرال میتواند به درخواست حکومت فدرال و با موافقت بوندسرات یک حالت قانونگزاری فوق ‏العاده را در مورد چنین لایحه ای اعلام دارد. همین ترتیب نسبت به لایحهای اجرا خواهد شد که صدراعظم فدرال بر طبق پیشنهاد منطقه با ماده (68) رفتار کند.
 2 - هر گاه بعد از اعلام حالت اضطراری قانونگزاری بوندستاگ مجددا لایحه را رد کند و یا به صورتی که برای حکومت فدرال قبول آن امکان نداشته باشد تصویب نماید، آن لایحه در صورتی که مجلس بوندسرات آن را تأیید کرده باشد تصویب شده تلقی می‏شود و همین ترتیب هر گاه بوندستاگ لایحه ای را در ظرف چهار هفته از تاریخ پیشنهاد مجدد آن نپذیرفته باشد مجری خواهد گردید.
 3 - در مدت صدارت صدراعظم فدرال، هر لایحه دیگری که از طرف بوندستاگ رد شود ممکن است برط بق ترتیب مندرج در بندهای (1) و (2) در ظرف شش‏ماه از تاریخ اولین دوره اعلام حالت فوق‏العاده قانونگزاری به تصویب برسد. پس از انقضای این مرحله اعلام دوره فوق‏العاده مجدد در مدت زمامداری همان صدر اعظم فدرال ممنوع خواهد بود.
 4 - این قانون اساسی را به وسیله قانونی که منطبق با بند (2) باشد نمیتوان کلا و جزئا اصلاح یا تبدیل یا معوق کرد.
اصل 82
قوانینی که بر طبق مقررات این قانون اساسی تصویب میشود بعد از این که به امضای رییس جمهوری موشح شد در مجله قانونی فدرال انتشار خواهد یافت.
 احکامی که اثر قانونی دارد به وسیله دستگاه اداری که آن را صادر کرده است امضا می شود و مگر آن که قانون ترتیب دیگری را قید کرده باشد در مجله رسمی قوانین فدرال منتشر خواهد گردید.
 2 - هر قانون و هر حکمی که اثر قانونی دارد، باید تاریخ اجرای آن تصریح شود و در صورت فقدان چنین صراحتی در انقضای مدت چهارده روز از تاریخ انتشار آن در مجلس رسمی فدرال قابل اجرا خواهد بود.
اصل 83
استان قوانین فدرال را تا حدودی که این قانون اساسی ترتیب دیگری مقرر و یا مجاز ننموده باشد به منزله امور مربوط به خود اجرا خواهد کرد.
اصل 84
 1 - هر گاه استانها قوانین فدرال را چون امور مربوطه خود اجرا کنند برای تأسیس ادارات و مقررات راجع به جریانات اداری تا حدودی که قوانین فدرال مجاز ساخته و بوندسرات پیش بینی دیگر نکرده باشد اقدامات لازم خواهند کرد.
2 - حکومت فدرال میتواند با موافقت بوندسرات مقررات کلی اداری وضع کند.
 3 - حکومت فدرال نظارت خواهد کرد که اجرای قوانین فدرال از طرف استان بر طبق قوانین اجرایی تأمین شود و برای این منظور حکومت فدرال میتواند کمیسرهایی نزد عالیترین مقام استان و در صورتی که این موافقت به عمل نیامده باشد با موافقت بوندسرات کمیسرهایی نزد مقامات تابعه بفرستد.
 4 - چنانچه حکومت فدرال ملاحظه کند که هر گونه قصوری در اجرای قوانین فدرال از ناحیه استان‏ها شده و ترمیم آن به عمل نیامده است، بوندسرات به درخواست حکومت فدرال یا استان رأی خواهد داد که آیا استان بر خلاف قانون رفتار کرده است یا نه نسبت به تصمیم بوندسرات به دادگاه اختصاصی قانون اساسی میتوان شکایت کرد.
 5 - به منظور اجرای قوانین فدرال حکومت مرکزی به وسیله قانون فدرال که با تصویب بوندسرات وضع شده باشد قادر خواهد بود که دستورهای انفرادی برای موارد اختصاصی صادر کند. این دستورها باید خطاب به عالیترین مقام استان باشد مگر آن که حکومت فدرال تشخیص دهد که موضوع حائز فوریت است.
اصل 85
 1 - در موردی که استان قانون فدرال را به نمایندگی از طرف فدراسیون اجرا میکند تأسیس ادارات مربوطه آن به عهده استان خواهد بود مگر در صورتی که قوانین فدرال و بوندسرات ترتیب دیگری مقرر کرده باشد.
 2 - حکومت فدرال میتواند با موافقت بوندسرات قواعد کلی اداری صادر کند و میتواند برای تربیت متحدالشکل اعضای اداری دولت و خدمتگزاران روزمزد حکومت مقررات وضع کند. روُسای مقامات مراحل پایین با موافقت آن منصوب میشوند.
 3 - مقامات استان تابع دستورات مقامات مربوطه عالیه و دستگاه‏های فدرال خواهند بود. این دستورها به عنوان بالاترین مقامات استان صادر خواهد گردید مگر آن که حکومت فدرال موضوع را فوری تلقی کند. اجرای دستورات به وسیله عالیترین مقامات استان تأمین خواهد شد.
 4 - نظارت مرکزی مطابق قانون و به درستی اجرا خواهد شد. حکومت فدرال میتواند برای انجام این منظور تسلیم گزارشها و مدارک را ضروری عنوان کند و کمیسرهایی نزد تمام مقامات بفرستد.

اصل 86
در مواردی که فدراسیون قوانین را به وسیله حکومت فدرال یا توسط هیأتهای مباشر فدرال یا دستوراتی را بر طبق قوانین عمومی اجرا میکند حکومت فدرال تا حدودی که قانون متضمن پیش‏بینی خاص نباشد قواعد کلی اداری صادر خواهد کرد و جهت ایجاد ادارات تا حدودی که قانون ترتیب دیگری مقرر نکرده باشد اقدام خواهد نمود.
اصل 87
 1 - مأموران سیاسی و دستگاه مالی فدرال و راه ‏آهن‏های فدرال و سرویس پستی فدرال و به موجب مقررات ماده (89) اداره راه‏های آبی و کشتیرانی فدرال از امور مربوط مستقیم حکومت متحده و با سازمان اداری مخصوص آنها خواهد بود. مقامات نگهبانی سرحدات فدرال و ادارات مرکزی اطلاعات و ارتباطات پلیسی جهت گرد‏آوری اخبار به منظور صیانت قانون اساسی و پلیس جنایی را به وسیله قانون فدرال میتوان برقرار ساخت.
 2 - موُسسات بیمه اجتماعی که حدود صلاحیت آنها از سرزمین یک استان تجاوز کند به عهده هیأتهای وابسته فدرال و بر طبق قانون عمومی خواهد بود.
 3 - به علاوه مقامات عالیه مستقل فدرال و همچنین هیأتهای وابسته فدرال و موُسسات مبتنی بر قانون عمومی را میتوان به وسیله قانون فدرال برای مساچلی که راجع به آنها فدراسیون حق وضع قانون دارد تشکیل داد. هر گاه برای فدراسیون امور تازه‏ای پیش آید که درباره آنها حق قانونگزاری دارد میتوان ادارات مادون و پایینتر فدرال را در مواردی که ضرورت فوری در میان باشد با موافقت بوندسرات و اکثریت آرای اعضای بوندستاگ ایجاد کرد.
 ماده 87 *
 مقدار قوا و سازمان کلی نیروی نظامی که برای دفاع ملی از طرف فدراسیون فراهم شده است باید در بودجه نشان داده شود.
 (پاورقی*: به وسیله قانون فدرال مصوب 19 مارس 1956 الحاق یافته است.)
 ماده 87**
 1 - امور نیروی نظامی فدرال مستقیما از طرف حکومت فدرال به وسیله سازمان تابع اداری مختص آن انجام خواهد گرفت. عمل آن اداره کردن امور استخدامی افراد و احتیاجات مادی نیروی نظامی خواهد بود. اقدامات مربوط به منافع افراد مجروح شده جنگ یا کار ساختمانی به عهده دستگاه نیروی نظامی فدرال نخواهد بود مگر به وسیله قانون فدرال که احتیاج به تأیید بوندسرات خواهد داشت. این موافقت همچنین برای هر گونه مقررات قانونی که به دستگاه نیروی نظامی فدرال اختیار دخالت در حقوق طرف‏های ثالث را بدهد لازم خواهد بود ولی این ترتیب شامل مورد قوانین راجع به امور استخدامی نمیشود.
 2 - به علاوه قوانین فدرال به منظور دفاع ملی که شامل تعلیمات سربازان برای خدمات نظامی و حمایت جمعیت کشوری نیز میباشد ممکن است با موافقت بوندسرات مقرر دارد که این امور کلا یا جزإا به وسیله حکومت فدرال با دستگاه اداری مربوطه آن یا از طرف استانها به نمایندگی فدراسیون مستقیما انجام گیرد و هر گاه این قوانین به وسیله استانها به نمایندگی از جانب فدراسیون اجرا شود ممکن است با موافقت بوندسرات پیش‏بینی کرد که اختیارات اعطایی بر طبق ماده (85) به حکومت فدرال و یا عالیترین مقام مربوطه فدرال کلا یا جزإا به مقامات عالی دیگر فدرال انتقال یابد و در چنین صورتی قانونی میتوان وضع کرد که این مقامات در موقع صدور مقررات کلی اداری احتیاجی به موافقت بوندسرات چنان که در ماده (85) بند (2) جمله اول اشاره شده است نداشته باشند.
 (پاورقی**: به وسیله قانون فدرال مصوب 23 دسامبر 1959 الحاق یافته است.)
 87***
 در قوانین مصوبه به موجب بند (11) ماده (74) ممکن است با موافقت بوندسرات پیش‏بینی کرد که توسط استانها به نمایندگی از طرف فدراسیون اجرا خواهند شد.
 (پاورقی***: به وسیله قانون فدرال مصوب 23 دسامبر 1959 الحاق یافته است.)
اصل 88
فدراسیون بانک ناشر اسکناس و پول رایج به عنوان بانک فدرال تأسیس خواهد کرد.
اصل 89
 1 - فدراسیون صاحب راه‏های آبی خواهد بود.
 2 - فدراسیون راه‏های آبی فدرال را به وسیله مأموران خود اداره خواهد کرد و اقدامات رسمی را نسبت به کشتیرانی داخلی که حدود آن به استان دیگر برسد و راه‏هایی که به کشتیرانی دریاها منجر شود که قانونا حق او شناخته شده است معمول خواهد داشت. در صورت تقاضا فدراسیون میتواند اداره طرق آبی را تا جایی که در داخله یک استان واقع‏اند به نمایندگی خود به این استان واگذار کند و هر گاه راه‏آبی از سرزمین چند استان بگذرد فدراسیون میتواند یکی از استانها را در صورتی که استانی چنین درخواستی بنماید به نمایندگی خود انتخاب کند.
 3 - در مورد اداره یا توسعه و ساختمان جدید طرق آبی احتیاجات کشت و زرع و سازمان آب با موافقت استان محفوظ خواهد ماند.
اصل 90
 1 - فدراسیون صاحب شاهراه‏های موتوری (اتوبان) دولت سابق آلمان و جاده‏های کشور آلمان خواهد بود.
 2 - استانها یا هر هیأت مستقل وابسته‏ای که به موجب قانون استان صلاحیت داشته باشد به نمایندگی از طرف فدراسیون امور جاده‏های موتوری فدرال و راه‏های دیگر فدرال را که برای مسافرت مسافات بعید به کار میروند اداره خواهند کرد.
 3 - بر طبق درخواست یک استان فدراسیون می‏تواند اداره جاده‏های موتوری فدرال و راه‏های دیگر فدرال را که برای مسافرت مسافات دورند و در داخل استان واقع شده ‏اند به عهده‏ بگیرد.
اصل 91
(1) به منظور اجتناب از خطری عاجل نسبت به هستی یا نظم آزاد دموکراتیک حکومت متخده یا استان، هر استانی می‏تواند از نیروهای پلیسی استان‏های دیگر استمداد کند.
(2) هر گاه استانی که دچار خطری عاجل شده است خود نخواهد یا نتواند از عهده رفع آن برآید حکومت متحده میتواند نیروی پلیس استان مزبور یا استان‏های دیگر را زیر فرمان خود درآورد. حکم راجع به این مورد پس از رفع خطر و یا هر موقعی که بوندسرات تقاضا کند منتفی خواهد شد.
اصل 92
قدرت قضایی بر عهده قضات خواهد بود و به وسیله دادگاه فدرال قانون اساسی و دیوان عالی فدرال و دادگاه‏های فدرال که در این قانون اساسی پیش‏بینی شده است و دادگاه‏های استان اجرا میشود.
اصل 93
 1 - دیوان قانون اساسی فدرال در موارد ذیل تصمیم میگیرد :
 1 - در باب تفسیر این قانون اساسی در صورتی که اختلافی راجع به میزان حقوق و تکالیف یکی از ارگان عالی فدرال یا قسمت‏های مربوط دیگر که به وسیله این قانون اساسی واجد حقوق خاصی باشند یا به واسطه آیین کار یکی از ارگان عالی فدرال پیش‏آمده باشد.
 2 - در مورد اختلاف نظر یا وجود تردید راجع به صلاحیت رسمی و صوری قانون فدرال یا قانون ایالتی با این قانون اساسی یا در اثر تباین قانون استان با قوانین دیگر فدرال به درخواست حکومت فدرال یا حکومت یکی از استانها و یا یک سوم اعضای بوندستاگ اقدام خواهد کرد.
 3 - در صورت اختلاف نظر راجع به حقوق و وظایف فدراسیون و استان به خصوص در مورد اجرای قانون فدرال از طرف استان و درباره اجرای حق نظارت فدرال.
 4 - در باب اختلافات دیگری که بر اثر تصادم با قوانین عمومی بین فدراسیون و استان و استانها و یا در داخله یک استان بروز میکند مگر آن که موجبات مراجعه به سایر دادگاه‏ها وجود داشته باشد.
 5 - در سایر مواردی که این قانون اساسی پیش‏بینی کرده است.

2 - دیوان قانون اساسی همچنین در مواردی که قانون فدرال تصریح کرده است اقدام خواهد کرد.
اصل 94
 1 - دیوان قانون اساسی مرکب خواهد بود از قضات فدرال و اعضای دیگر. نصف اعضای دادگاه قانون اساسی از طرف بوندستاگ و نصف دیگر از جانب بوندسرات منتخب میشوند. ایشان ممکن است متعلق به بوندستاگ، بوندسرات، حکومت فدرال و یا ارگان مربوطه استان نباشد.
 2 - تأسیس و ترتیب کار آن به وسیله قانونی فدرال که تصریح خواهد کرد که تصمیماتش در چه مواردی اثر قانونی دارند تنظیم خواهد گردید.
اصل 95
 1 - به منظور حفظ وحدت شکل قانون فدرال، یک دیوان عالی فدرال تأسیس خواهد شد.
 2 - دیوان عالی فدرال مواردی را که تصمیم راجع به آنها در حفظ وحدت شکل قوه قضاییه از طرف دادگاه‏های عالی فدرال اهمیت اساسی دارد تعیین خواهد کرد.
 3 - قضات دیوان عالی متفقا از طرف وزیر دادگستری فدرال و یک هیأت انتخاب قضات مرکب از وزرای دادگستری استانها و عده متساوی آن از اعضای منتخب بوندستاگ انتخاب میشوند.
 4 - در موارد دیگر اساسنامه دیوان عالی فدرال و آیین‏نامه آن به وسیله قانون فدرال تنظیم خواهد گردید.
اصل 96
 1 - دادگاه‏های استینافی فدرال برای موضوعات معمولی و اداری و مالیات و کار و تصمیمات اجتماعی تشکیل خواهد یافت.
 2 - ماده 95 بند (3) نسبت به قضات دادگاه‏های عالیتر فدرال مجری خواهد شد ولی وزیرانی که در مورد خاصی صلاحیت دارند جای وزیر دادگستری فدرال و وزیران دادگستری استانها را خواهند گرفت. مدت خدمت این قضات به وسیله قانون مخصوص فدرال تعیین خواهد شد.
 3 - فدراسیون میتواند دادگاه‏های انتظامی به منظور اقدامات انضباطی بر علیه مأموران کشوری و قضات فدرال و همچنین دادگاه‏های نظامی فدرال جهت اقدامات انضباطی بر علیه سربازان و امور مربوط به شکایات سربازان تشکیل دهد.*
 (پاورقی*: به وسیله قانون فدرال مصوب 19 مارس 1956 اصلاح شده.)
 ماده 96** -
 1 - فدراسیون میتواند دادگاه‏های جنایی نظامی برای افراد ارتش به منزله دادگاه‏های فدرال ترتیب دهد. این دادگاه‏ها مجاز نیستند احکام جزایی صادر کنند، مگر در مورد دفاع ملی و یا راجع به افراد نظامی که در خارجه و یا در ناوهای جنگی خدمت میکنند. جزییات به وسیله قانون فدرال تعیین خواهد گردید.
 2 - دادگاه‏های جنایی نظامی در حوزه کار وزیر دادگستری فدرال خدمت خواهند کرد. قضات داإمی آنها باید از کسانی باشند که صلاحیت احراز مقام قضاوت را دارند.
 3 - دیوان دادگستری فدرال*** عالیترین دادگاه فدرال برای مراجعه دادگاههایی جنایی نظامی خواهد بود.
 (پاورقی**: به وسیله قانون فدرال مصوب مارس 1956 الحاق یافته.)
 (پاورقی***: دادگاه استیناف فدرال درباره دادرسی معمولی (ماده 96) بند (1))
اصل 97
 1 - قضات مستقل و فقط تابع قانون خواهند بود.
 2 - قضاتی که به صورت دائم و بر اساس اشتغال تمام وقت در یک مقام منصوب میشوند علیرغم میل خودشان قابل عزل نخواهند بود و دائما و یا موقتا آنها را از کارشان بر کنار یا معلق نمی‏توان کرد یا به مقام دیگر نمی‏شود انتقال داد و یا قبل از انقضای دوره خدمتشان بازنشسته کرد مگر بنا بر یک رأی قضایی و فقط مطابق و به ترتیبی که در قانون پیش‏بینی شده است. قانون می‏تواند موقع تقاعد قضات منصوب برای تمام عمر را تعیین کند. در صورت تغییراتی در اساس کار دادگاه‏ها و یا منطقه دادرسی ایشان قضات را میتوان به دادگاه دیگر انتقال داد و یا از کارشان برانداخت مشروط بر اینکه تمام حقوق آنها پرداخت شود.
اصل 98
 1 - وضع استخدامی قانونی قضات فدرال به وسیله یک قانون مخصوص فدرال تنظیم خواهد گردید.
 2 - هر گاه یک قاضی فدرال در مقام رسمی خود و یا به طور غیر رسمی لطمه ‏ای به اصول این قانون اساسی و یا نظم مبتنی بر قانون اساسی یک استان وارد سازد دیوان قانون اساسی با اکثریت دو سوم آراء به درخواست بوندستاگ میتواند تصمیم بگیرد که قاضی مزبور به محل دیگری منتقل و یا جزء متقاعدین محسوب گردد. در صورت خلاف عمدی حکم عزل او را میتوان صادر کرد.
 3 - وضع استخدامی قانونی قضات در استان به وسیله قانون مخصوص استان تنظیم خواهد یافت. فدراسیون میتواند در این باب مقررات کلی وضع و اجرا کند.
 4 - استان میتواند مقرر دارد که وزیر دادگستری استان به اتفاق کمیته‏ای مخصوص برگزیدن قضات جهت نصب قضات استان تصمیم لازم اتخاذ کند.
 5 - حکومت استان می‏تواند در مورد قضات ایالتی مقرراتی بر طبق پیش‏بینی در بند (2) وضع و اجراکند قانون اساسی موجود در استان از این شمول مصون خواهد بود. تصمیم درباره تعقیب جزایی یک قاضی به عهده دیوان قانون اساسی فدرال خواهد بود.
اصل 99
تصمیم راجع به اختلافات اساسی در داخله استان ممکن است به وسیله قانون ایالتی به عهده دیوان قانون اساسی فدرال واگذار و رأی نهایی در مسائلی که مربوط به اجرای قانون استان باشد مخصوص دادگاه‏های استینافی فدرال گردد.
اصل 100
 1 - هر گاه دادگاهی دریابد قانونی که اعتبارش با رأی او ارتباط دارد مطابق قانون اساسی نیست جریان را متوقف و از دادگاه استان که صلاحیت رسیدگی به اختلافات اساسی را دارد در صورتی که موضوع مربوط به تجاوز نسبت به مقررات اساسی استان باشد تصمیم لازم تحصیل کند یا اگر موضوع ارتکاب خلافی نسبت به این قانون اساسی است تصمیم یا دیوان عالی قانون اساسی خواهد بود. این ترتیب همچنین اگر مورد تجاوزی از ناحیه یک قانون ایالاتی یا تضاد یک قانون استان با قانون فدرال باشد مجری خواهد گردید.
 2 - هرگاه در طی رسیدگی قانونی تردیدی پیدا شود در اینکه یکی از مقررات حقوق بین‏الملل عمومی جزء مکملی از قانون فدرال است یا نه و اینکه آیا چنین قاعده‏ای مستقیما حقوق و تکالیفی برای فرد (ماده 25) ایجاد میکند دادگاه رأی دیوان قانون اساسی را استعلام خواهد کرد.
 3 - اگر دادگاه اساسی یک استان در مورد تفسیر این قانون اساسی قصد کند که از تصمیم دیوان قانون اساسی فدرال و یا از رأی دادگاه اساسی استان دیگر انحراف جوید باید رأی دیوان قانون اساس را تحصیل نماید و در مورد تفسیر قوانین دیگر فدرال هر گاه در صدد برآید که از تصمیم دادگاه عالی فدرال و یا یک دادگاه استیناف فدرال عدول کند بایستی رأی دادگاه عالی فدرال در این باب صادر شود.
اصل 101
 1 - تشکیل دادگاه‏های فوق‏العاده ممنوع است. هیچ فردی را نمیتوان از حق قضاوت قاضی قانونی او محروم ساخت.
 2 - دادگاه‏های برای موارد مخصوص را فقط بر طبق قانون میتوان تشکیل داد.
اصل 102
مجازات اعدام ممنوع خواهد بود.
اصل 103
 1 - هر فردی حق عرض حال خود را بر طبق قانون در دادگاه خواهد داشت.
 2 - عملی را میتوان مستوجب مجازات دانست که پیش از ارتکاب جرم شناخته شده باشد.
 3 - هیچ فردی را برای عمل واحدی بر طبق قانون مجازات عمومی بیش از یک بار نمیتوان مجازات کرد.
اصل 104
 1 - آزادی فرد را فقط به موجب یک قانون رسمی و تنها بر طبق آیین مندرج در آن قانون میتوان محدود کرد. اشخاص بازداشت شده نباید مورد آزار روحی یا جسمی قرار گیرند.
 2 - فقط قضات میتوانند راجع به دوام یا تجویز محرومیت آزادی افراد تصمیم بگیرند. هر گاه چنین مرحومیت مبتنی بر رأی قاضی نباشد بدون تأخیر باید رأی دادگاه صادر شود. پلیس نمیتواند برای خود کسی را بعد از توقیف بیش از انقضای روز در بازداشتگاه نگاه دارد. جزییات به وسیله قانون تنظیم خواهد شد.
 3 - هر فردی را که بواسطه سوء ظن ارتکاب جرمی قابل مجازات، موقتا بازداشت شده باشد باید حداکثر روز بعد از توقیف به پیشگاه دادگاه برد. قاضی باید دلیل بازداشت را ابلاغ و از او بازپرسی کند و به او فرصت دفاع از خود بدهد. قاضی باید بدون تأخیر یا حکم توقیف متضمن دلایل آن صادر و یا رأی رفع بازداشت را اعلام کند.
 4 - هر گونه رأی قضایی مربوط به حکم محرومیت از آزادی یا ادامه چنین محرومیتی صادر شود باید مراتب بدون تأخیر به اطلاع یکی از بستگان شخص بازداشت شده و یا یکی از افراد مورد اعتماد او برسد.
اصل 105
(1) حکومت متحده (فدراسیون) اختیار انحصاری قانونگزاری امور گمرکی و انحصارات مالی را دارا است.
(2) فدراسیون همچنین اختیار وضع قوانین را راجع به مسائل ذیل دارد:
 1 - مالیات‏های غیر مستقیم و مالیات بر وسایط نقلیه و حمل و نقل و معاملات به استثنای مالیاتهای مربوط به اجراییات محلی به خصوص مالیات املاک و مالیات بر سود و مالیات راجع به حمایت از حریق.
 2 - مالیات بر درآمد و مالیات مستغلات، ارث وهبها
 3 - مالیات بر اموال غیر منقول و کسب به استثنای تثبیت نرخ مالیاتها و هر گاه راجع به مالیاتهایی باشد که کلا یا بعضا برای تأمین هزینه ‏های فدرال و یا انجام شرایطی است که در ماده 72 بند (2) قید شده است.
 (3) برای قوانین فدرال مربوط به مالیاتهایی که عایدات آن کلا یا بعضا به استان یا بخشها (اتحادیه بخش‏ها) میرسد تصویب بوندسرات لازم خواهد بود.
اصل 106
(*)
(1) درآمد انحصارات مالی و وصول مالیاتهای ذیل مختص فدراسیون خواهد بود:
 1 - عوارض گمرکی
 2 - آن قسمت از مالیاتهای غیر مستقیم که بر طبق بند (2) مختص استان نباشد.
 3 - مالیات بر مجموع دریافتی.
 4 - مالیات حمل و نقل.
 5 - عوارض ثابتی که بر اموال تحمیل میشود و مالیاتهای تعدیلی که به منظور تأمین توازن مالیاتهای قانونی وضع گردیده است.
 6 - مالیات امدادی برای برلن.
 7 - مالیات بر درآمد و مالیاتهای اضافی و شرکتهایی‏ که شخصیت حقوقی دارند (کورپراسیون)
 (2) عایدات ذیل و اصل از سایر مالیاتها نصیب استان خواهد شد:
1 - مالیات املاک
2 - مالیات ارث
3 - مالیات وساإط نقلیه موتوری
4 - آن قسمت از مالیات بر معاملات که بر طبق بند (1) عاید فدراسیون نشود
5 - مالیات آبجو
6 - مالیات بر موُسسات قمار
7 - مالیاتهای اختصاصی مربوط به اجراییات محلی.
(3) عایدات مالیات بر درآمد و مالیات مشاغل تجارتی به ترتیب ذیل اختصاص خواهد یافت: تا سال 1958 بین حکومت متحده و استان به میزان (3)/(1)33 درصد و (3)/(2)66 درصد. از اول آوریل 1958 بین حکومت متحده و استان به میزان 35 درصد و 65 درصد.
(4) میزان تقسیم بندی مالیاتهای درآمد و شرکتهای حقوقی (بند 3) بر طبق قانون فدرال که مستلزم تأیید بوندسرات میباشد، هر موقع که در وضع ارتباط عایدات و مخارج در فدراسیون با مخارج استان تغییری حاصل شود و احتیاجات بودجه ای فدراسیون یا استان از میزانی که پیش بینی شده است تجاوز کند و تا حدود و مقداری که تعادل لازم در میزان تقسیم‏بندی به نفع فدراسیون یا استان ایجاب نماید، هر نوع تبدیل بر طبق اصول ذیل خواهد بود:
 1 - فدراسیون و استان هر کدام باید از عهده مخارجی که ناشی از اداره امور مربوطه آنها است برآیند. ماده 120 بند (1) مشمول این ترتیب نخواهد بود.
 2 - تساوی وضع بین دعاوی فدراسیون و استان در قسمت مخارج مربوطه هر یک که از درآمدهای معمولی تأمین شود برقرار خواهد بود.
 3 - احتیاجات فدراسیون و استان در قسمت تأمین مخارج از محل بودجه چنان تنظیم خواهد گردید که تسهیم عادلانه تأمین و از هر گونه تحمیل اضافی بر مالیات‏دهندگان اجتناب و حفاظت پایه واحد زندگی در سرزمین فدرال تضمین شود.
 میزان تسهیم را برای نخستین بار از اول آوریل 1958 میتوان تغییر داد و پس از آن در فواصلی که کمتر از دو سال از تاریخ اجرای هر قانونی نباشد که ناظر بر چنین تقسیمی است و مشروط بر اینکه این ترتیب تأثیری در تغییر سهم بندی مقرر در بند (5) ننماید.
(5) هر گاه یک قانون فدرال مخارج اضافی پیش بیاورد و یا عایداتی را از استانها پس بگیرد میزان تسهیم درآمد و مالیات شرکتهای دارای شخصیت حقوقی (کورپراسیون) به نفع استانها تغییر خواهد کرد منوط بر اینکه شرایطی که در بند (4) پیش‏بینی شده است به وجود آمده باشد. اگر مالیاتهای اضافی بر استانها برای مدت محدودی باشد چنین تحمیلی را به وسیله یک قانون فدرال که به تصویب بوندسرات رسیده و اصولی را برای تخمین مبلغ چنین غرامت و توزیع آن در میان استانها مقرر نموده باشد از جانب فدراسیون میتوان جبران کرد.
(6) عایدات از مالیاتهای بر املاک و مشاغل به بخشها خواهد رسید و هر گاه در استانی بخش وجود نداشته باشد این عایدات نصیب خود استان میشود. مالیاتهای بر املاک و مشاغل بر طبق مقررات استان را میتوان اساس تقسیم‏بندی این مبالغ پرداختی و یا تفویض به بخشها قرارداد. به وسیله قانون استان چند درصدی از سهم استان از مالیاتهای درآمد و بنگاه‏های تجارتی عموما نصیب بخشها (اتحادیه بخشها) خواهد شد. میزان اینکه عایدات از مالیاتهای ایالتی نصیب بخشها بشود و حدود آن چه باشد از طرف مجلس مقننه استان تعیین خواهد گردید.
(7) اگر در استانهای به خصوص یا بخشها (اتحادیه بخشها) حکومت متحده (فدراسیون) موجب تسهیلات خاصی بشود که در نتیجه مستقیما تولید مخارج بیشتر و یا عایدات کمتر (تحمیلات اختصاصی) به استان‏های دیگر یا بخشها (اتحادیه بخشها) گردد در صورتی که استانها یا بخشها نتوانند حقا این تحمیلات را بر عهده بگیرند، فدراسیون غرامت کافی را تأمین خواهد کرد. برای پرداخت چنین غرامتی باید به رفع خسارات طرفهای سوم یا به امتیازات مالی ناشی از اینگونه تسهیلات به استانها یا بخشها (اتحادیه بخشها) توجه کافی بشود.
(8) برای منظور مندرج در این ماده عایدات و مخارج بخشها (اتحادیه بخشها) به منزله عایدات و مخارج استان تلقی خواهد گردید.
 ( * پاورقی: چنانکه به وسیله قانون فدرال مورخ 24 دسامبر 1955 و قانون فدرال 24 دسامبر 1956 اصلاح شده است.)
اصل 107
(*)
(1) عایدات از مالیاتهای هر استان تا حدودی که این مالیاتها به وسیله مأموران دارایی در داخله استان وصول میشود (عایدات محلی) به همان استان تعلق خواهد داشت. قانون فدرال با تأیید بوندسرات میتواند مشروحا برای تعیین میزان و تقسیم‏بندی عایدات محلی از مالیاتهای اختصاصی (سهم مالیاتی) تصمیم بگیرد.
(2) قانون فدرال با موافقت بوندسرات تعدیل وضع مالی بین یک استان قوی از جهت مالی و استان دیگر ضعیف از این جهت را تأمین خواهد کرد و در این مورد توجه کافی نسبت به توان مالی و احتیاجات بخشها (اتحادیه بخشها) خواهد شد.
چنین قانونی میزان مساعده از ناحیه استان قوی مالی نسبت به استان ضعیف مالی را پیش بینی خواهد کرد به علاوه باید شرایط تعدیل و دعاوی و مسإولیت‏های مربوط به آن و همچنین میزان مبلغ برای پرداخت‏هایی را نیز که به وسیله فدراسیون از دارایی فدرال به استان ضعیف مالی به منظور تکمیل احتیاجات مالی آنها خواهد شد پیش‏بینی کند. (پرداخت‏های تکمیلی).
 ( *پاورقی: به وسیله قانون فدرال 23 دسامبر 1955 اصلاح شده.)
اصل 108
(1) امور حقوق گمرکی و انحصارات مالی و مالیاتهای غیر مستقیم که تابع مقررات قانونگزاری مشترک خواهند بود با مالیات حمل و نقل و مالیات برگشتی از سرمایه و مالیات غیر جاری بر املاک توسط مأموران مالیاتی فدرال اداره خواهد شد. ترتیب کار این مقامات و نظامنامه انجام آن به وسیله قانون فدرال تنظیم خواهد یافت. روُسای ادارات در مراحل واسط پس از مشورت با حکومت‏های ایالتی تعیین خواهند شد. فدراسیون میتواند دستگاه اداری مالیت غیر جاری بر املاک را به ادارات مالیات استان به منزله نمایندگان خود واگذار کند.
(2) تا حدودی که فدراسیون مدعی قسمتی از مالیات بر درآمد و مالیات بر مشاغل برای سهم خود باشد، حق خواهد داشت که اداره آن را به عهده بگیرد ولی میتوان این اداره را به مقامات مالیاتی استان به منزله نمایندگان خود واگذار کند.
(3) ترتیب کار بقیه مالیاتها به عهده مقامات استان خواهد بود. فدراسیون به وسیله قوانین فدرال که احتیاج به تصویب بوندسرات دارد، سازمان این ادارات و آیین‏نامه اجرایی و ترتبیت متحدالشکل مأموران اداری را ترتیب خواهد داد و روُسای مقامات در مراحل اوسط با موافقت حکومت فدرال منصوب خواهند گردید. اداره امور مالیاتی که به بخشها خواهد رسید (اتحادیه بخشها) ممکن است از طرف استان کلا یا جزإا به خود بخشها واگذار شود.
(4) تا حدودی که مالیاتها عاید فدراسیون می‏شود مقامات مالیاتی استان به منزله نمایندگان حکومت متحده اقدام خواهند کرد. استان تا میزانی که به درآمد مالیاتی آن مربوط است برای حسن جریان کار اینگونه مالیاتها مسإول خواهد بود. وزیر دارایی فدرال میتواند توسط نمایندگان مجاز فدرال در حسن جریان آن نظارت کند و این نمایندگان اختیار خواهند داشت که به مأموران هر درجه در مقامات اوسط و پایین دستورات بدهند.
(5) اختیارات قضایی دادگاه‏های مالیاتی را قانون فدرال تعیین خواهد کرد.
(6) مقررات عمومی اداری از طرف حکومت فدرال صادر میشود و در قسمتی که اختیارات اداری به عهده مقامات مالیاتی استان است تصویب بوندسرات لازم خواهد بود.
اصل 109
حکومت متحده و استان از لحاظ بودجه خود از یکدیگر جدا و مستقل خواهند بود.
اصل 110
(1) تمام عایدات و مخارج حکومت متحده باید برای هر سال مالی پیش‏بینی و در بودجه ملحوظ شود.
(2) بودجه باید به وسیله قانون قبل از شروع سال مالی تثبیت شود و باید به تناسب درآمد و هزینه متوازن باشد مخارج معمولا باید فقط برای یک سال در نظر گرفته شود در موارد مخصوص میتوان آن را برای دوره طولانی‏تر تصویب کرد وگرنه هیچگونه ماده و موردی را نمیتوان بیش از حدود یکسال یا چیزهایی که مربوط به عایدات و مخارج حکومت متحده یا دستگاه اداری آن نباشد در قانون بودجه فدرال جاداد.
(3) دارایی و دیون در ضمیمه‏ای محلق به بودجه عنوان خواهد شد.
(4) در موارد مربوط به موُسسات حکومت متحده که به صورت تجارتی اداره میشوند ذکر درآمدها و مخارج جزء در صورت بودجه لازم نیست فقط درآمد ویؤه باید قید شود.
اصل 111
(1) هر گاه در پایان یک سال مالی بوجده سال آینده به وسیله قانون تثبیت نشده باشد حکومت فدرال میتواند تا چنین قانونی به مرحله اجرا درآید تمام هزینه‏های ضروری ذیل را پرداخت کند.
(الف) برای نگاهداری تمام موُسساتی که به وسیله قانون ایجاد شده اند و باید تصمیمات قانونی را اجرا کنند.
(ب) برای انجام تعهدات قانونی حکومت متحده.
(ح) برای تعقیب پروؤه‏های ساختمانی و امور مباشرتی و سرویس‏های دیگر یا ادامه پرداخت مساعده‏های به این منظور مشروط بر این که مبالغ مربوط در بودجه سال قبل تصویب شده باشد.
(2) هر گاه عایداتی که به وسیله قانون مخصوص پیش‏بینی شده است و از مالیاتها و عوارض و یا هر نوع مالیات یا منابعی یا سود سرمایه ‏های ذخیره شده دریافت میشود کفاف مخارج مذکور در بند (1) را ننماید حکومت فدرال می‏تواند وجوه لازم را برای جریان کارها تا حداکثر یک چهارم جمع رقم مندرج در بودجه وام دریافت کند.
اصل 112
مخارج زاید بر اختیارات قانونی و مخارج خارج از بودجه احتیاج به تأیید وزیر دارایی فدرال دارد. این موافقت فقط در صورتی مقدور است که احتیاج اضطراری و دور از احتمال، پیش ‏آمده باشد.
اصل 113
تصمیمات بوندستاگ و بوندسرات که بر مبلغ بودجه پیشنهادی حکومت متحده چیزی بیفزاید یا هزینه‏ای تازه پیش بیاورد یا ایجاد خرج‏های جدید در آینده بکند احتیاج به موافقت حکومت فدرال خواهد داشت.
اصل 114
(1) وزیر دارایی فدرال باید هر سال به بوندستاک و بوندسرات ترازنامه‏ای از تمام عایدات و مخارج و همچنین راجع به دارایی و دیون تسلیم کند.
(2) این گزارش باید به تأیید دیوان محاسبات که اعضای آن از حق استقلال قضایی برخوردار خواهند بود برسد. گزارش عمومی و شرح خلاصه‏ای از دارایی و دیون باید طی سال بعدی مالی به ضیمه نظریات دیوان محاسبات به بوندستاگ و بوندسرات تسلیم گردد تا بدین وسیله هر گونه سلب مسإولیتی از حکومت فدرال تضمین شود. وضع دیوان محاسبات را قانون فدرال تنظیم خواهد کرد.
اصل 115
اعتبارات مالی را می‏توان فقط در مورد احتیاجات فوق ‏العاده از طریق وام بدست آورد و بر حسب معمول تنها برای مخارجی که به منظور مقاصد تولیدی و فقط به موجب قانون فدرال باشد. دادن اعتبارات و شرط تأمین آن از ناحیه فدراسیون که اثراتش به خارج از حدود سال مالی تجاوز کند فقط بر طبق یک قانون فدرال امکان‏پذیر است. مبلغ اعتبار یا میزان تعهدی که فدراسیون مسئولیت آن را به عهده میگیرد باید در قانون قید شود.
اصل 116
 1 - در صورتی که ترتیب دیگری به وسیله قانون مقرر نشده باشد یک فرد آلمانی بر طبق مدلول این قانون اساسی کسی است که دارای تابعیت آلمان است و یا کسی که اجازه ورود به سرزمین آلمان را چنانکه در تاریخ 31 دسامبر 1937 مقرر بود به منزله پناهنده یا تبعیدشده ‏ای از نسل آلمانی واجد بوده یا به عنوان همسر و یا تولد از چنین شخصی به خاک آلمان وارد شده باشد.
 2 - به اتباع سابق آلمان که بین 30 ؤانویه 1933 و 8 مه 1945 به دلایل سیاسی و نؤادی یا مذهبی از تابعیت خود محروم شدند و به اخلاف آنها در صورت درخواست، تابعیت آلمانی مجددا تفویض خواهد شد. اینگونه افراد اگر بعد از 8 مه 1945 در سرزمین آلمان مستقر شده‏اند و نیت دیگری ابراز نداشته باشند به منزله کسانی که از تابعیت آلمانی خود محروم شده بودند تلقی نخواهند شد.
اصل 117
 1 - قانونی که با ماده 3 بند (2) منافی باشد تا وقتی که با مقررات این قانون اساسی منطبق است منتها تا انقضای تاریخ 31 مارس 1953 نافذ خواهد بود.
 2 - قوانین که حق آزادی نقل و انتقال را به واسطه کمیابی مسکن در حال حاضر محدود میسازند تا وقتی که قانون فدرال عملا آنها را لغو نکرده باشد نافذ خواهد بود.
اصل 118
تجدید سازمان ارضی (مرزی) شامل استانهای (لندر) بادن، ورتمبرک بادن و ورتمبرک هوهنزلرن ممکن است با وجود مقررات ماده 39 به وسیله توافق بین استان‏های مربوط عملی گردد و هر گاه توافقی حاصل نشود تجدید سازمان به وسیله قانون فدرال که باید متضمن مراجعه به آرای عمومی باشد به عمل خواهد آمد.
اصل 119
راجع به مساإل مربوط به پناهندگان و تبعیدشدگان و به خصوص در مورد تقسیم ایشان در میان استانها حکومت فدرال با موافقت بوندسرات میتواند تا حل نهایی موضوع به وسیله قانون فدرا ل تصویبنامه‏هایی که دارای اثر قانونی‏اند صادر کند. حکومت فدرال را در این مورد میتوان مجاز ساخت که دستورهای جداگانه برای موارد اختصاصی صادر نماید به استثنایی مواقعی که تأخیر موجب خطر شود. دستورها باید به عنوان عالیترین مقام استان صادر گردد.
اصل 120
 1 - فدراسیون (حکومت متحده) هزینه های توقف قوای اشغالی و تحصیلات داخلی و خارجی دیگری که از جنگ ناشی گردیده به طوری که در قانون فدرال مشروحا بیان شده است و همچنین مساعده‏های مربوط به تحمیلات بیمه‏های اجتماعی و از جمله بیمه بیکاری و تعاون عمومی نسبت به بیکاران را عهده‏ دارد خواهد بود.
2 - عایدات تحویل فدراسیون خواهد گردید در عین حالی که فدراسیون نیز مخارج را عهد‏ه‏دار خواهد بود.
 ماده 120*
 (پاورقی*: به وسیله قانون فدرال مورخ 14 اوت 1952 الحاق یافته)
 1 - در قوانین مربوط به اجرای مقررات موازنه تحمیلات مالیاتی با موافقت بوندسرات میتوان پیش‏بینی کرد که در زمینه متوازن ساختن درآمدها که قسمتی از طرف فدراسیون و قسمتی هم به وسیله استانها به منزله نمایندگان فدراسیون به عمل خواهد آمد و اختیارات مربوطه اهدایی به حکومت فدرال و مقامات صالحه عالیه فدرال بر طبق ماده 85 کلا یا جزئا به دستگاه موازنه (تعدیل) فدرال واگذار شود برای اعمال این اختیارات دستگاه موازنه فدرال احتیاجی به موافقت بوندسرات نخواهد داشت و مگر در موارد فوری دستورهای آن به عالیترین مقام استان (اداره موازنه استان) صادر خواهد گردید.
 2 - مقررات ماده 87 بند (3) جمله دوم در این مورد منتفی خواهد بود.

اصل 121
بر طبق مفاد این قانون اساسی اکثریتی از اعضای بوندستاگ و هیأت مجتمعه فدرال چنانکه قانون مقرر داشته است اکثریت عددی اعضای آنها خواهد بود.
اصل 122
 1 - از موقع تشکیل اولین جلسه بوندستاگ قانون فقط به وسیله ارگان مقننه که به وسیله این قانون اساسی شناخته شده‏اند وضع خواهد گردید.
 2 - هیأتهای قانونگزاری و هیأتهایی که در کار وضع قانون به عنوان شور همکاری داشته‏اند و صلاحیت آنها بنا بر بند (1) پایان می‏پذیرد از این تاریخ منحل محسوب‏ می‏شوند.
اصل 123
 1 - هر قانون معتبری که پیش از تشکیل اولین جلسه بوندستاگ وجود داشته در صورتی که با این قانون اساسی منافاتی نداشته باشد نافذ باقی خواهد ماند.
 2 - به شرط آن که تمام حقوق و اعتراضات اطراف ذینفع ملحوظ بشود عهدنامه‏ های رسمی که به وسیله دولت رایش آلمان راجع به مسائلی که بر طبق این قانون اساسی در صلاحیت قوه مقننه استان است انعقاد یافته اگر مطابق با اصول کلی قانونی باشد تا وقتی که عهدنامه ‏های جدید رسمی از طرف عمالی که به وسیله این قانون اساسی صلاحیت دارند امضا نشود و یا تا موقعی که بر طبق مقررات خود آن قراردادها به نحوی از انحاء خاتمه نیافته باشند معتبر شناخته میشوند.
اصل 124
قانون ناظر بر مساإلی که تابع انحصاری اختیار قانونگزاری فدراسیون است در مناطقی که معتبر باشد قانون فدرال محسوب خواهد گردید.
اصل 125
قانون ناظر بر اموری که مشمول اختیار قانونگزاری مشترک فدراسیون باشد در موارد ذیل قانون فدرال محسوب میگردد:
 1 - تا حدودی که به صورت واحدی در داخله یک یا چند منطقه اشغالی مجری میشود.
 2 - تا حدودی که بعد از تاریخ 8 مه 1935 به وسیله اصلاح قانون دولت سابق آلمان صورت قانونی پیدا کرده است.
اصل 126
دیوان قانون اساسی در مورد اختلافات مربوط به ابقای یک قانون به عنوان قانون فدرال تصمیم خواهد گرفت.
اصل 127
در ظرف یک سال از تاریخ تدوین این قانون اساسی حکومت فدرال مجاز خواهد بود با موافقت حکومت استان‏های مربوطه هر نوع مقرراتی را راجع به "دستگاه اداری قلمرو متحده اقتصادی" بر استان‏های بادن، برلن بزرگ، سرزمین رن و ورتمبرگ هوهنزلرن تا موقعی که بر طبق مواد 134 یا 125 قانون فدرال نافذ میباشد شامل سازد.
اصل 128
تا موقعی که قانون معتبری مقاماتی را مجاز میدارد که در حدود مفاد ماده 84 بند (5) دستورانی صادر کنند این مقامات تا وقتی که قانون ترتیب دیگری مقرر ننموده باشد وجود خواهند داشت.
اصل 129
 1 - در حدودی که مقررات قانونی که به منزله قانون فدرال معتبر و جاری‏اند و حاوی اجازه صدور تصویبنامه ‏های قانونی و نظامنامه‏ های کلی اداری یا برای اجرای اقدامات اداری میباشند اجازه به نمایندگی‏هایی تفویض خواهد شد که درباره آن کار صلاحیت دارند در صورت تردید حکومت فدرال با موافقت بوندسرات تصمیم خواهد گرفت و متن تصمیم باید انتشار یابد.
 2 - تا موقعی که مقررات قانونی که به منزله قانون استان معتبر است حاوی چنین اجازه ‏ایست به وسیله نمایندگی هایی که به موجب قانون صالح‏اند مجری میشود.
 3 - در صورتی که مقررات قانون در حدود مدلول بندهای (1) و (2) تغییر یا تکمیل یا بند و یا صدور مقررات حقوقی را به جای قوانین تجویز نمایند این تجویزات منتفی محسوب میشوند.
 4 - مقررات بندهای (1) و (2) هر موقع که مقررات قانونی به قواعدی که دیگر اعتبار ندارند یا به دستگاه‏هایی که دیگر وجود نداشته باشند عطف شود بدون کم و کاست اجرا میشوند.
اصل 130
 1 - نمایندگی‏های اداری و موُسسات دیگر که برای خدمات اداری عمومی یا برای دادگستری تشکیل یافته‏اند و مبتنی بر قانون استان یا عهود رسمی بین استانها نباشند همچنین اتحادیه دستگاه‏های اداری راه ‏آهنهای جنوب‏ غربی آلمان و شورای اداری برای سرویس‏های پست و تلگراف بی‏سیم منطقه اشغالی فرانسه زیر نظر حکومت فدرال قرار خواهد گرفت.
حکومت فدرال با تصویب بوندسرات برای انتقال یا انحلال یا از بین بردن آنها ترتیب لازم خواهد داد.
 2 - عالیترین مقام انتظامی ارشد بر نفرات این ادارات و موُسسات وزیر مربوطه فدرال خواهد بود.
 3 - هیأتهای حقوقی و موُسسات تابع قوانین عمومی که مستقیما تابع دستور استانی نباشند و بنا بر عهود منعقد بین استانها تأسیس نشده باشند تحت نظارت عالیترین مقام مربوطه فدرال خواهند بود.
اصل 131
قوانین فدرال وضع قانونی افراد و از جمله پناهندگان و تبعیدشدگان را که از 8 مه 1945 در سرویس‏های عمومی کار میکردند و به دلاإلی غیر از مقررات عمومی استخدامی یا اصول قرارداد کارشان را ترک کرده باشند و تا این تاریخ استخدام نشده و یا به ترتیب دیگری که متفاوت با وضع سابقشان باشد استخدام شده باشند تعیین خواهد کرد.
همین ترتیب بدون جزإی تغییر شامل افراد و از جمله پناهندگان و تبعیدشدگانی خواهد شد که در 8 مه 1945 مشمول حقوق بازنشستگی و یا کمک‏های مالی دیگر میشدند و بعدا هیچگونه کمک یا مساعده به جهاتی غیر از دلاإلی که ناشی از مقررات استخدام کشوری و یا اصول قرارداد دسته جمعی باشد دریافت نکرده باشند. تا وقتی که قانون فدرال نافذ نشده باشد عنوان کردن هیچگونه دعاوی امکان نخواهد داشت مگر آن که قانون ایالتی ترتیب دیگری را پیش‏بینی کرده باشد.
اصل 132
 1 - اعضای کشوری و قضایی که در موقع اجرای این قانون اساسی در مقام خود مادام‏ العمر منصوب شده بودند میتوانند در ظرف شش‏ ماه پس از اولین جلسه بوندستاک در ردیف متقاعدین و یا منتظرین خدمت درآیند و یا اگر فاقد قابلیت شخصی یا شغلی برای کار خود باشند به مقام دگیری که حقوق کمتری به آنان تعلق میگیرد انتقال یابند این ترتیب بدون کم و کاست شامل مستخدمین روزمزدی نیز خواهد شد که نتوان به وسیله ابلاغ کتبی به دوره خدمتشان پایان داد. مهلت‏ های اعلام شده علاوه بر مدتی که بر طبق مقررات قرارداد دسته جمعی پیش‏بینی گردیده جزء مدت مزبور محسوب نخواهد شد.
 2 - این ترتیب شامل آن قسمت از اعضای خدمات عمومی نخواهد شد که مشمول مقررات مربوطه‏ رهایی از ناسیونال سوسیالیزم و میلیتاریزم شده یا کسانی که قربانی رؤیم ناسیونال سوسیالیزم شناخته شده باشند مگر آن که دلیل بارزی نسبت به وضع شخصی آنها وجود داشته باشد.
 3 - آنهایی که مشمول واقع شده باشند بر طبق ماده 19 بند (4) میتوانند به دادگاه‏ها مراجعه کنند.
 4 - جزییات به وسیله تصویب‏نامه‏های حکومت فدرال که احتیاج به تصویب بوندسرات دارد مقرر خواهد گردید.
اصل 133
حقوق و تعهدات دستگاه اقتصادی بین‏المناطق به فدراسیون انتقال خواهد یافت.
اصل 134
 1 - دارایی رایش (آلمان) اصولا دارایی فدرال محسوب خواهد شد.
 2 - تا حدودی که در نظر بوده اموالی که در اصل و ترجیحا برای اقدامات عمده اداری باشد که برطبق این قانون اساسی دیگر اقدامات فدراسیون تلقی نمیشود باید بدون غرامت به مقاماتی انتقال یابد که در حال حاضر این امور را بر عهده دارند و به استان تا حدودی که فعلا معمول است نه فقط به صورت موقت بلکه برای امور اداری که اکنون به موجب این قانون اساسی در حوزه عملیات اداری استانند. فدراسیون همچنین میتواند اموال دیگر را به استان انتقال بدهد.
 3 - دارایی که از طرف استان و بخش (اتحادیه بخشها) بدون غرامت در اختیار رایش (آلمان سابق) گذاشته شده بود مجددا دارایی استتن و بخش (اتحادیه بخشها) محسوب می‏شود و این در صورتی است که فدراسیون آنها را برای اقدامات مهم اداری خود لازم نداشته باشد.
 4 - جزییات به وسیله قانون فدرال که احتیاج به تصویب بوندسرات دارد مقرر خواهد گردید.
اصل 135
 1 - هر گاه بعد از 8 مه 1945 و قبل از به اجرا درآمدن این قانون اساسی مقداری از خاک یک استان به استان دیگر انتقال یافته باشد استانی که فعلا مالک اراضی است صاحب زمینی که در داخله حدود آن قرار گرفته است شناخته میشود.
 2 - دارایی استان و سایر هیأتهای قانونی و موُسسات مبتنی بر قانون عمومی که دیگر وجود خارجی ندارند تا حدودی که اصلا در نظر بوده که مرجحا برای اقدامات اداری به کار برود و یا اکنون به کار میرود نه فقط به صورت موقت بلکه جهت اقدامات اداری به استان یا هیأتهای قانونی دیگر یا موسساتی که به موجب قانون عمومی فعلا عهده‏دار این اقدامات و امور هستند انتقال خواهد یافت.
 3 - املاک متعلق به استانی که دیگر وجود ندارد و متعلقات آن نیز به استانی انتقال خواهد یافت که در آن واقع شده‏اند در صورتی که جزء آن قسم از دارایی نباشند که مشمول بند (1) میباشند.
 4 - هر گاه یک منفعت نافذ فدراسیون یا نفع اختصاصی ناحیه‏ای ایجاب کند میتوان ترتیب تسویه‏ای را در موارد ناشی از بندهای (1) تا (3) به وسیله قانون فدرال در نظر گرفت.
 5 - درباره سایر ترتیب وراثت قانونی و تنظیم امور دارایی تا حدودی که قبل از اول ؤانویه 1952 به وسیله موافقت میان استان و هیأتهای قانونی دیگر یا موُسسات مربوط مبتنی بر قانون عمومی صورت نگرفته باشد به وسیله یک قانون فدرال که احتیاج به تصویب بوندسرات خواهد داشت تنظیم خواهد شد.
 6 - منافع ایالت سابق پروس در امور و موُسساتی که مبتنی بر قانون خصوصی ایجاد شده بود به فدراسیون انتقال مییابد قانون فدرال که امکان دارد از مقررات مزبور هم عدول کند جزییات را تنظیم خواهد کرد.
 8 - تا موقع شروع اجرای این قانون اساسی دارایی که بر طبق بندهای (1) تا (3) به استان یا هیأتهای قانونی یا تأسیسات دیگر انتقال خواهد یافت اگر به موجب مقررات و یا قانون استان و یا هر ترتیب دیگری نصیب طرف ذینفع شده باشد انتقال دارایی مزبور پیش از این مقررات امری انجام شده تلقی میگردد.
 ماده 135*
حق قانونگزاری که بر طبق ماده 134 بند (4) و ماده 135 بند (5) برای فدراسیون شناخته شده ممکن است ضمنا مقرر دارد که مسإولیتهای ذیل به کلی و تماما منتفی نخواهد بود:
 1 - مسئولیتهای دولت سابق آلمان و یا مسإولیتهای استان سابق پروس یا مسإولیتهای سایر هیأتهای قانونی که به موجب قانوت عمومی دیگر وجود خارجی ندارد.
 2 - اینگونه مسإولیتهای فدراسیون یا سایر هیاتهای قانونی و موُسسات دیگر که بر طبق قانون عمومی با انتقال دارایی‏های مندرج در مواد 89 و 90 و 134 و 135 ارتباط دارند و مسإولیت‏هایی از این قبیل که از اقدامات صاحبان حقوق معطوف در قسمت 1 ناشی گردد.
 3 - اینگونه مسئولیت‏های استان یا بخشها (اتحادیه بخشها) که به واسطه اقدامات صاحبان حقوق مزبور قبل از اوت 1945 در حدود عملیات اداری مربوطه و یا به وسیله دولت سابق آلمان به منطور انطباق با مقررات دول اشغال کننده تفویض و یا برای رفع وضع خطرناکی به علت جنگ ناشی شده باشد.
 (پاورقی*: به وسیله قانون فدرال 22 اکتبر 1957 الحاق یافته.)

اصل 136
بوندسرات برای نخستین بار در همان روز اولین جلسه بوندستاگ تشکیل خواهد یافت.
 2 - تا موعد انتخاب اولین رییس جمهوری فدرال اختیارات او را رییس بوندسرات اجرا خواهد کرد ولی حق انحلال بوندستاگ را نخواهد داشت.

اصل 137
 1 - حق مستخدمین اداری و خدمتگزاران مکلف خدمات عمومی و نظامیان و سربازان داوطلب موقت و قضات را برای داوطلبی انتخاب شدن در فدراسیون، در استان یا در بخشها میتوان به وسیله قانون محدود ساخت.*
 (پاورقی*: به وسیله قانون فدرال مورخ 19 مارس 1959 اصلاح شده است).
 2 - قانون انتخابات که به وسیله شورای پارلمانی پذیرفته میشود ناظر بر انتخابات اولین دوره بوندستاگ و اولین هیأت مجتمعه فدرال و اولین رییس جمهوری، فدرال خواهد بود.
 3 - عمل دادگاه فدرال مربوط به قانون اساسی را بر طبق ماده 41 بند (2) تا موقع تأسیس آن، دادگاه استیناف آلمان مختص منطقه مشترک اقتصادی که مطابق آیین‏نامه خود تصمیم خواهد گرفت عهده‏دار خواهد بود.
اصل 138
تغییرات در مقررات مربوط به سردفتران به وضعی که فعلا در استان بادن* باواریا، ورتمبرک بادن وورتمبرک هوهنزلرن* وجود دارند منوط به موافقت حکومت‏های این استانها خواهد بود.
 (پاورقی*: به موجب قانون فدرال 4 مه 1951 استان بادن و ورتمبرک از استان‏های سابق بادن و ورتمبرک بادن و ورتمبرک هوهنزلرن منتزع و تشکیل گردیده است.)
اصل 139
قوانینی که برای رهایی مردم آلمان از شر ناسیونال سوسیالیزم و میلیتاریزم تصویب شده است مشمول مقررات این قانون اساسی نخواهد بود.
اصل 140
مقررات مواد 136 و 137 و 138 و 139 و 141 قانون اساسی آلمان مصوب 11 اوت 1919 قسمت مکمل این قانون اساسی محسوب میشود.
 ماده 136 (قانون اساسی ویمار)
 حقوق و تکالیف مدنی و کشوری را برای اجرای آزادی مذهبی مقید و یا محدود نتوان کرد.
 احدی الزام نخواهد داشت که معتقدات دینی خود را فاش سازد. مقامات دولتی حق ندارند راجع به عضویت افراد در مجامع مذهبی به تحقیقات بپردازند مگر در حدودی که حقوق یا تکالیف مدنی به آن ارتباط یابد و یا عملیات آمارگیری مبتنی بر قانون آن را ایجاب نماید.
 هیچکس را نمیتوان مجبور ساخت که به نوعی از آداب و رسوم مذهبی مبادرت ورزد یا در تمرین‏های مذهبی و یا ادای نوعی از سوگندهای مذهبی شرکت جوید.
 ماده 137 (قانون اساسی ویمار)
 مذهب رسمی وجود ندارد.
 آزادی گردهم آمدن جمعیتهای مذهبی تضمین شده است. اتحاد جمعیت‏های مذهبی در داخله سرزمین آلمان تابع هیچگونه محدودیتی نخواهد بود.
 هر جمعیتی مذهبی ترتیب اداره امور خود را مستقلا در حدود قانونی که متساویا شامل همه است خواهد داد و دستگاه‏های خود را بدون دخالت و همکاری دولت یا بخش‏های مدنی اداره خواهد کرد. جمعیتهای مذهبی باید بر طبق مقررات عمومی قانون مدنی حاإز اهلیت قانونی شوند.
 جمعیت‏های مذهبی به موجب قانون عمومی هیأتهای متحد چنانکه بوده‏اند باقی خواهند ماند. دسته‏های دیگر مذهبی نیز در صورت درخواست حائز این حق خواهند شد مشروط بر این که اساسنامه و تعداد اعضای آنها موجب اطمینان کافی درباره دوام و پایندگی آنها را فراهم سازد. اگر تعدادی از این دسته ‏های مذهبی بر طبق مقررات قانونی به صورت سازمان واحدی درآیند این سازمان نیز به موجب قانون عمومی هیأت متحده محسوب میشود.
 جمعیت‏های مذهبی که هیأت‏های متحدی مطابق قانون عمومی باشند مجاز خواهند بود به شرط رعایت قانون استان و بر اساس صورتهای مالیاتی مدنی مالیات دریافت کنند.
 اجتماعاتی که هدف آنها ترویج کلی یک ایدئولوژی فلسفی باشد همان وضعی را خواهند داشت که جمعیتهای مذهبی دارند.
 هر نوع مقررات اضافی که برای اجرای این قواعد ضروری باشد به عهده هیات مقننه استان خواهد بود.
 ماده 138 (قانون اساسی ویمار)
 مقرری‏های دولتی نسبت به جمعیتهای مذهبی که بر اساس قانون یا قرارداد یا عنوان قانونی اختصاصی مبتنی باشد به وسیله هیأت مقننه استان ملحوظ خواهد شد اصول این کار به وسیله دولت آلمان (رایش) مقرر خواهد گردید.
 حقوق مالکیت و حقوق دیگر جمعیتهای مذهبی و هیأتهای دینی نسبت به تأسیسات و سرمایه و دارایی های دیگر که به منظور خداپرستی، تربیت یا نوع پروری باشد تضمین خواهد شد.
 ماده 139 (قانون اساسی ویمار)
 یکشنبه و ایام تعطیل عمومی که از طرف دولت شناخته شده باشند به موجب قانون به منزله روزهای آسودگی از کار و پرورش روحی حمایت خواهند شد.
 ماده 140 (قانون اساسی ویمار)
 تا حدودی که احتیاج سرویس‏های مذهبی و مراقبت روحی در میان نظامی‏ها و در بیمارستانها، زندانها و یا موُسسات عمومی دیگر ایجاب کند جمعیت‏های مذهبی مجاز خواهند بود مراسم دینی را معمول دارند و در این باره هیچگونه الزامی قیدی وجود نخواهد داشت.
اصل 141
جمله اول بند 3 ماده 7 شامل استانی که در آنجا مقرراتی غیر از قانون ایالتی در تاریخ اول ژانویه 1949 مجری بوده است نخواهد شد.
اصل 142
صرفنظر از مفاد ماده 31 مقررات قانون اساسی استانها تا حدودی معتبر خواهد بود که با مقررات فصل‏های 1 تا 18 این قانون اساسی موافقت داشته باشد.
اصل 143
ماده 143*
 مقررات این قانون اساسی با انعقاد و اجرای عهدنامه‏ هایی که در بن و پاریس در تاریخ 26 و 27 مه 1952 (معاهده راجع به روابط جمهوری فدرال آلمان و سه دولت بزرگ و عهدنامه موجد جامعه دفاعی اروپایی) امضا شده‏اند قراردادهای عمومی مربوطه و الحاقی به آنها مخصوصا پروتکل 26 ؤوییه 1952 منافاتی ندارند.
 (پاورقی*: به وسیله قانون فدرال مصوب 26 مارس 1954 الحاق یافته است.)
 ماده 143**
 شرایطی که به موجب آن تجویز شده است که از نیروهای نظامی در صورت پیش‏آمد یک ضرورت اضطراری داخلی استفاده شود فقط به وسیله قانونی که بر طبق شرایط ماده 79 باشد تنظیم خواهد یافت.
 (پاورقی**: چنانکه به وسیله قانون 19 مارس 1956 اصلاح شده است.)

اصل 144
 1 - این قانون اساسی احتیاج تصویب مجمع‏های نمایندگی دو سوم از استانهای آلمان را که برای نخستین بار در آنجا مجری میشود خواهد داشت.
 2 - تا حدودی که اجرای این قانون اساسی تابع محدودیتهایی در استانی باشد که در ماده 23 نام برده شده و یا در قسمتی از چنین استانی، این استان یا بخشی از آن حق خواهد داشت بر طبق ماده 38 نمایندگی‏هایی به بوندستاگ و به موجب ماده 50 به بوندسرات گسیل دارد.
اصل 145
 1 - شوراهای پارلمانی در جلساتی عمومی با شرکت نمایندگی‏هایی از برلن بزرگ انجام تصویب این قانون اساسی را قطعی و آن را امضا و رسما اعلام خواهد کرد.
 2 - این قانون اساسی از روز انقضای مراسم امضا و اعلام اعتبار خواهد یافت.
 3 - متن آن در مجلسه حقوقی فدرال منتشر خواهد گردید.
اصل 146
این قانون اساسی (Basic Law) از روزی که یک قانون اساسی (Constitution) به وسیله رأی آزاد مردم آلمان به مرحله اجرا در آید از درجه اعتبار خواهد افتاد.